زهرا کرد
وسط بازی در ایران!
نوشتار
بزرگنمایی:
وقایع اجتماعی در بستری از سیاست، بوم تحولات کلان یک جامعه به حساب میآید. از آنجایی که سر منشأ انقلاب پنجاه و هفت را در جنبش تنباکو و سپس انقلاب مشروطه میدانند، نگاه کوتاه مدت به پدیدهای تغییرساز و تحول خواه نیز نگاهی ساده انگارانه و برگرفته از غلیان هیجانات است.
نوشته: زهرا کرد
وقایع اجتماعی در بستری از سیاست، بوم تحولات کلان یک جامعه به حساب میآید. از آنجایی که سر منشأ انقلاب پنجاه و هفت را در جنبش تنباکو و سپس انقلاب مشروطه میدانند، نگاه کوتاه مدت به پدیدهای تغییرساز و تحول خواه نیز نگاهی ساده انگارانه و برگرفته از غلیان هیجانات است. آنچه این روزها در خیابانهای ایران دیده میشود، در واقع ادامه مسیری است که حاکمیت با بیدرایتی در قتلهای زنجیرهای دهه شست و هفتاد، جوان کشی کوی دانشگاه، به تاراج بردن اندک سرمایه اجتماعیاش در هشتاد و هشت، بیتوجهی به غم نان در نود و شش، هزینه کُری خوانی در پرواز اوکراین سال نود و هشت، و اکنون در پی اصرار بر گفتمانی خشونت ورز، باطل و از رده خارج شده چهارصد و یک پیش گرفته است.
آنچه در این گذار حائز اهمیت است نه بروز جرقههایی کوتاه در سپهر سیاه سیاست ایران، که ادامه مسیر با کورسوی امید است. فرآیندی که چون ریسمان، وقایع حساس را بهم متصل کرده و در هر حال رو به جلو و تحول خواه مسیر آزادی و توسعه را پیش میبرد. ریسمانی که در سیاهترین روزهای کنش ورزی ایران پس از هشتاد و هشت، در حالیکه جمع کثیری از بدنه انسانی و سرمایه اجتماعیش را در خیابان از دست داده بود، سوار بر هواپیمای مهاجران بدرقه میکرد و یا در بیابان رجایی شهر به جست و جوی خبری ولو مرگ از او بود، ادامه داد. تداومی که در مقابلش حتی سرابی از امید نیز دیده نمیشد. اما ماند و با سرعت حداقلی به عبارتی سنگر را حفظ کرد. در همین راستا بود که اندیشه و آرمان عدالت خواهی پس از سالهای سختی که هر روز شاهد بحرانی حل ناشدنی بودیم، علی رغم همه نشدنها و تلاشهایی که میشد تا ثابت کند ملت در حکمرانی هیچ نقشی ندارند، باقی بماند و این روزها شاهد موج جدیدی از مطالبه گری آنهم در نسل جوان و نوجوان باشد. هر چند اثر گذاری جریان بطئی مطالبه گری در دهه هشتادی های لچک به دست نیازمند بررسی و پژوهش جدی است.
در جوامع بحران خیزی که مدیرانش از یک گفتگوی تلویزیونی در رسانه ملی بحران قومیتی خلق میکنند، شاید صحبت از مطالبه گری اصولی و مستمر گوش شنوایی نداشته باشد، زیرا تمامی بدنههای آموزشی حکومت طی چندین دهه عزمشان را جزم کردند که مطالبه گری را با امید به جهانی ماسوی جایگزین کنند و آموزشی در این زمینه داده نشد، اما به واقع مسیر تحول خواهی صرفاً با تکیه بر خیابان حاصل نمیشود. این گزاره که راه آزادی فقط و فقط از خیابان گذر میکند سهل و ممتنع نشان دادن مسیر آزادی است؛ سهل از این جهت که اندیشه ورزی و آموزش را زیر پا گذاشته و از این آبشخور جانهای زیادی از دست میرود و موتور محرکهاش شور و غلیان احساسات است، ممتنع از آن جهت که جایی برای افرادی که به هر دلیلی امکان خیابان آمدن را ندارند قائل نمیشود و این نقطه شروع مرزبندی وسط و غیروسط، ایرانی و ضد ایرانی، با شرف و بیشرف است. در حالیکه جامعه زمانی به هدف نهایی میرسد که پشتوانه فربهی از آگاهی جمعی، کنش ورزی عموم مردم و همراهی حداکثری در زمینههای مختلف را داشته باشد. بروز پدیده مرزبندی راه را بر این حرکت یکپارچه و فراگیر مسدود کرده و روند مطالبه گری و تحول خواهی را در دراز مدت با مشکل مواجهه میسازد. چرا که احساسات بدون آگاهی و تأمّل نظیر شعلهای پرفروغ اگرچه بیلبوردها و مقرهای ظاهری حاکمان را با سرعت میسوزاند ولی لازم است اهتمام کافی جهت پرفروغ نگه داشتن آتش زیر خاکستر به کار گرفت. آتشی که در وجوه مختلف حکمرانی نظیر قانون گزاری، آموزش و پرورش، سلامت، رسانه، حقوق شهروندی، اقتصاد، روابط دیپلماتیک و دستگاه قضا حرف و اندیشهای برای ارائه داشته باشد. در چنین بستری است که هر ایرانی امکان شرکت و کنش ورزی در حکمرانی کشورش را پیدا میکند. پس با چنین رویهای میتوان گفت ابزار مبارزه هر ایرانی دانش و تخصصی است که دارد و در این گفتمان “وسط” تعریفی نخواهد داشت؛ چرا که به تعداد ایرانیان حاضر در جهان ابزار مبارزه و کنش ورزی موجود است، منوط بر آنکه هر فردی ابزار مبارزهاش را ضمن یافتن، بشناسد و در جهت بهترین ِ مجری ابزارش، تلاش کند.
حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی