علتها را در یابیم
اندیشه
بزرگنمایی:
یکی از عمدهترین علتهای نابسامانی در کشورهایی که با علم بیگانه و یا در تضادند همانا موضوع علامت درمانی است به مصداق دادن مسکن برای فرونشاندن علامتی از بیماری تا جایی که با افزایش علامت مسکن نیز قویتر و پرحجمتر شود.
یکی از عمدهترین علتهای نابسامانی در کشورهایی که با علم بیگانه و یا در تضادند همانا موضوع علامت درمانی است به مصداق دادن مسکن برای فرونشاندن علامتی از بیماری تا جایی که با افزایش علامت مسکن نیز قویتر و پرحجمتر شود.
برای نمونه اگر به شرایط موجود که در آن گرفتار آمدهایم و هزینههای رو به گسترش و خطرناکی را تحمل میکنیم توجه کنید ملاحظه خواهید کرد که حداقل در طول یک دهه گذشته همه اقدام دولتها به این خلاصه شده است که بگویند:
انشاءالله که گربه بود.
و همان راهی را بروند که جز به مانع و سد سکندر دیگری منتهی نمیشود.
این در حالی است که اگر در میان دولتمردان ما افراد دارای دغدغهای حتی بهاندازه انگشتان دودست یافت میشد مطمئناً حتی اگر گربه هم بوده دنبال راه نفوذ گربه میرفتند تا با بستن آن دوباره در نیمههای شب هراسان تلنگری نبینند و چون صبح بیدار شدند همه چیز را به یغمای رفته نیابند.
علت این وضعیت (علامت درمانی) را در علمگریزی و علمگریزی را در بیاعتقادی و نداشتن تعهد میتوان یافت؛ زیرا آنجا که انسان را در این دنیا مسئول و در آن دنیا پاسخگو میشناسند نمیتوان فردی و یا مجموعهای از افراد بسیار مدعی به دینداری را یافت که نه خود را مسئول و مقصر و نه فردا را حتمیت اجتنابناپذیر بدانند.
اجازه بدهید تا موضوع را کمی با حسوحال تر بکنم تا مشخص شود که چگونه ممکن است فردی از سر بیاعتقادی و نداشتن تعهد، به علمگریزی مبتلا شود.
همان گونه که میدانیم دولت و حاکمیت موجودیتی برآمده از خواست جمعی مردم و ملت میباشد همانسان که از متن انقلاب 57 نظام اسلامی و دولتهای اسلامی بیرون آمدند و متعهد شدند که برای تحقق محض خواست مردم همه تلاش خود را بکار گیرند و مسلم است که در این راه نمیتوانند خود را در جایگاه واضع خواست و اراده ملی و تلقی آن تحت عنوان خواست و اراده ملت بدانند.
خوب مردم در عهد انقلاب 57 مگر جز دستیابی به زندگی متناسبتر از دوره شاهنشاهی خواهان چیزی دیگری بودند؟ مسلم است که نه یعنی اگر مردم به خیابان آمدند و دست رد به سینه حاکمیت و دولت شاهنشاهی زدند در پی آن بودند که در عرصههای مادی و معنوی خود چیزی بهبودیافتهتر و متفاوتتر از آن دوره مشاهده کنند.
با این تصور اجازه بدهید به جامعه برگردیم و با بررسی آنچه که در جامعه و در جریان است با طرح سؤال دنبال این باشیم که اگر امروز اعتراضاتی به وجود آمده و هزینههای سنگینی را بر جامعه تحمیل میکند این اعتراضات معلول چیست و مقصر و مسبب آن چه کسانی هستند؟
گفتم که خواست و مطالبه مردم در سال 57 و سالهای قبل از آن ایجاد بهبود در دو عرصه مادی و معنوی جامعه بود یعنی مردم دین داشتند؛ اما میخواستند که تفسیرهای علمی نوینتری از آن بیرون داده شود و بهنوعی دین را در همه حوزههای اجتماعی مؤثر بیابند حال سؤال این است که آیا به این مهم دستیافتهاند؟
و یا مردم در عرصههای مادی اعم از اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و فعالیتهای اجتماعی بهبود را تا بدانجا ملاحظه کنند که رنگ و بوی عمومیت یافتهتری را در تصمیمها ببینند حال پرسش این است که این مردم انقلابی در کدام عرصه، موجودیت متفاوتتری از گذشته را مشاهده میکنند؟
دوستانی که به سنوسال من هستید بیایید با دورریختن همه ذهنیتها و مناسبتهایی که با دولت و حاکمیت یافتهایم کج بنشینیم و حرف راست بزنیم و به این پرسش پاسخ دهیم که در کدام عرصه دستیافتههای حتی قهری ما که بهخاطر رشد جمعیت و دسترسی به آگاهی از طریق امکانات رسانهای جهانی فراهم آمده موجب رضایت عموم مردم شده است؟
و اگر نشده است که نشده است با چه احتمالی میشود یقین کرد که در دهههای بعدی این اتفاق خواهد افتاد؛ یعنی ما به آرزوهای بهوجودآورنده انقلاب 57 دست خواهیم یافت؟
من معتقدم مشکل ما در این است که قدرتمداران جامعه با گرویدن به تولید مطالبه بر محوریت بافتههای خود و القای آن بهعنوان خواست مردم عملاً از عمل به تعهدات و بهتبع آن علاقهمندی به علم دور شدهاند و این دردی است که ریشه همه گرفتاریهای ماست و راهحل آن نیز مسلماً در بازگشت متولیان به مردم و شنیدن حرف آنهاست و گونه اگر با شرایط موجود هزار سال هم بگذرد نمیتوان امیدی به بهبود داشت؛ زیرا که شکافها هر روز بیشتر نمایان خواهد شد و در درون آن دشمنیها و خشونتها افزون خواهد گردید.
حسن اسدی
حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی