گفتگوی ویژه با علی خلیلی پور دارستانی عضو هیات دبیران حزب

احزاب در جمهوری اسلامی ماکتی از نمادهای دموکراتیک است گفتگو

احزاب در جمهوری اسلامی ماکتی از نمادهای دموکراتیک است

  بزرگنمایی:
به پایندگی ایران و به نام سربلندی مردم بزرگ ایران و با درود به شما عزیزان که در این شرایط ناخوش تلاش دارید تا چراغ خودکامگی کم‌نور و کم نورتر شود و در برابر آن فضای گفتگو به اوج برسد لازم است قدردانی کنم.

جناب خلیلی پور ممنون از وقتی که علی رغم کسالت در اختیار نشریه اراده ملت قرار دادید. شما سابقه طولانی در فعالیت های سیاسی و حزبی دارید. به نظر شما علل عدم موفقیت احزاب در ایران چیست؟
به پایندگی ایران و به نام سربلندی مردم بزرگ ایران و با درود به شما عزیزان که در این شرایط ناخوش تلاش دارید تا چراغ خودکامگی کم‌نور و کم نورتر شود و در برابر آن فضای گفتگو به اوج برسد لازم است قدردانی کنم.
 دوستان عزیز  توجه داشته باشید که حزب یک بنگاه سیاسی است و مشابه یک شرکت سهامی خاص می‌باشد. در بنگاه‌های اقتصادی، شرکت‌های بزرگ یا کوچک برای موفقیت مجبورند برای یک محصول سرمایه‌گذاری و برای بازاریابی و پخش آن در مورد برتری‌های محصولات خود در میان مردم تبلیغ کنند.
حزب هم از این مقوله جدا نیست مضاعف بر آن که اگر شرکت‌ها صنعتی به تولید محصولاتی می‌پردازند که باواسطه برای مردم به کار می‌رود،  کار حزب تولید فکر و روابط خاص سیاسی اجتماعی است که به طور مستقیم عملکرد آن در زندگی مردم اثرگذار می‌شود.
توجه داشته باشید یک بنگاه اقتصادی موفق زمانی به اوج محبوبیت و شهرت می‌رسد که سرمایه مالی کافی برای تولید در اختیار داشته باشد،  جامعه را بشناسد، ذائقه عمومی را درک کرده باشد و به سلیقه‌های مختلف جامعه آشنا باشد تا بتواند محصول تولیدی خودش را به بخشی از جامعه با موفقیت معرفی کند. 
حزب نیز مستثنای از این امر نیست. حزب نیز برای رشد و معرفی خود حتماً باید سرمایه مالی کافی داشته باشد و از طرفی جامعه را بشناسد و بداند که برای چه طبقه، قشر یا اقشاری از جامعه در حال تولید و بازکاوی فکر است.
در اساسنامه هیچ بنگاه اقتصادی قید التزام یا اعتقاد به یک اصل خاص وجود ندارد؛ اما شوربختانه اولین مشکل احزاب  را باید در همین الزامات جستجو کنیم. حزب خانه فکر طبقه، قشر یا اقشاری از یک کشور برای بهبود شرایط بهتر و برتر جهت اداره امور مملکت هست. اگر در جایی دریابید که این اینگونه قوانین مانع پیشرفت امور در جامعه  هست.  باید تلاش  در رفع‌ورجوع  آن کند. حال‌آنکه در همان ابتدایی تأسیس حزب از مسئولین و هیئت‌رئیسه آن تعهد می‌گیرند تا در همین قاب و چهارچوب فعالیت کنند، خوب این میسر نمی‌شود. و از سر اتفاق بازدارنده فعالیت‌های حزبی هم می‌شود.
ما تعارف نداریم یک حزب سراسری در شرایط امروز ایران حداقل سالیانه چیزی حدود یک‌صد میلیارد ریال سرمایه‌گذاری لازم دارد تا بتواند به معرفی خود در شرایط واقعی بپردازد. شما چند درصد احزاب را در ایران امروز می‌توانید شناسایی کنید که توانایی یک درصد این مبلغ را داشته باشند؟ پس به‌ناچار حزب از حالت حزبی خود به‌ یک تشکل یا به یک هیئت تبدیل می‌شود. در همین ابتدای کار، آخر آن آشکار می‌شود.
 حالا بگذریم که احزابی هرچند محدود و انگشت‌شمار چون حزب اراده ملت ایران با تمام کاستی‌ها و نامهربانی‌ها و با اندک سرمایه مالی اما با تمام توان درخور توجه و با برنامه منسجم و مشخص تلاش در معرفی حزب به عنوان تنها نماینده جامعه مزدبگیر جامعه ایران می‌کند. این قابل تقدیر و ستایش است.
در شرایطی که جامعه سیاسی ایران شتر،گاو، پلنگ است و هیچ آن به هیچ کجای دیگر دنیا شباهتی ندارد، احزاب نیز در ایران متأسفانه هیچ آشکار نکرده‌اند که نماینده کدام طبقه هستند؟
در کشور ما هرگز احزاب با خیالی آسوده و در آرامش به فعالیت نپرداخته‌اند. احزاب همیشه دغدغه  بقا در تقابل با حاکمیت داشته‌اند، حتی احزاب حکومت ساخته نیز فارغ از این رنج نبودند. نمونه آن در حکومت پهلوی، احزاب ایران نوین و مردم که یک‌شبه طومارشان توسط شاه قدرقدرت درهم‌پیچیده شد. و در حکومت جمهوری اسلامی هم که بحمدالله کم نیست.
درحالی‌که احزاب اتاق فکر کشورها برای اداره بهتر هستند و نقش مشاوران امین مردم را ایفا می‌کنند؛ اما در جوامع با حاکمیت خودکامه و به‌خصوص ایدئولوژیک که حاکمیت آن جا وجود هیچ مخالفی را برنمی‌تابد و تحمل نمی‌کند، به‌ناچار احزاب موجود در این کشورها نیز به ناکامی دچار می‌شوند و پس از چندی اعضای آن یا به خاطره  پناه می‌برند و یا به فراموشی دچار می‌شوند و راه را کج می‌کنند و پوست‌اندازی آغاز می‌کند. در همین چند روز اخیر نمونه‌هایی ازاین‌دست را شاهد بوده ایم. حزب در ایران نه به درد جامعه شاهنشاهی می‌خورد و اینک هم در جمهوری اسلامی حزب معنایی ندارد چرا که اولین جرقه تقابل حزب و حاکمیت، آتش به خرمن وجود حزب می‌افتد.
 توجه داشته باشید دوستان! تأکید می‌کنم ما بارها به این نکته برخورده ایم که احزاب مجوز فعالیت خود را از کمیسیون ماده 10 احزاب دریافت می‌کنند حال‌آنکه مجوز حزب را باید با رویکرد و اقبال توده‌های مردم نسبت به عملکرد آن سنجید. احزاب از ترس انحلال و غیرقانونی اعلام‌شدن امروز به بیماری سکوت مبتلا شده‌اند و این همان جایی ست که حزب اعتماد عمومی را از دست می‌دهد و دچار ناکامی می‌شود. دوستان عزیز احزاب به جوامع  متکثر و چندصدایی تعلق دارند و اساساً تا صداهای بتوانند با گفتگو در آزادی کامل صدای خود را همه‌جا فریاد شوند، یعنی در واقع پژواک صدای مردم خود باشد.
آیا جمهوری اسلامی اجازه می‌دهد تا بار معنایی و دموکراسی  شکل واقعی خود را نشان دهد. وجود احزاب در جمهوری اسلامی بی شک به یک ماکت از نمادهای دموکراسی شباهت دارد.

برای اقدامات زیربنائی در احزاب چه اقداماتی را باید در اولویت قرار داد؟
دوستان عزیز! اقدامات زیربنایی در مرحله اول داشتن یک برنامه منسجم است که خوشحالم حزب اراده ملت ایران با داشتن برنامه منسجم (چشمه) تکلیف خودش را ادا کرده است. اما اجرای یک برنامه منسجم ابزار و آداب خاص خود را طلب می‌کند. حزب یک ارگان یا نهاد انتخاباتی نیست. یکی از کارهای احزاب شرکت در انتخابات و احیاناً شرکت در ائتلاف‌های انتخاباتی است.
اما یک حزب برای این که قدرت حضور در انتخابات را داشته باشد باید برنامه‌های مدون آن به میان مردم رفته و عضو و هوادار داشته باشد تا بتواند وزن سیاسی خود را در جامعه مطرح کند در همین‌جا حتما نیاز به همان مفهوم زیربنایی یعنی اقتصاد توانمند و پویا دارد. 
حزب اگر توان مالی نداشته باشد در میدان رقابت ها - هرچند برنامه عالی داشته باشد - ناتوان است. درست است که احزاب باید از طریق حق عضویت ها اداره شوند؛ اما هر حزبی برای یارگیری و عضو جمع‌کردن باید دفتر و دستکی داشته باشد تا بتواند در آن کانون به نشر برنامه‌های خود بپردازد.
مگر یک حزب در ایران چه تعداد عضو فعال و کوشا دارد که بتواند با حق عضویت آن ها کادر حرفه‌ای داشته باشد. دفتر کار داشته باشد. کادر حرفه‌ای برای حزب تربیت کند. انتشارات داشته باشد. روزنامه و سایر ابزارهای ارتباطی داشته باشد. توان و قدرت حضور در رسانه های ملی، روزنامه های سراسری و محلی را داشته باشد. جلسات منظم برگزار کند و هراز گاهی هم بتواند به بهانه ای یا به مناسبتی ملی جشن بگیرد و دمونستراسیون یا میتینگ برگزار کند. و از این راه به نشر اهداف و برنامه‌های خود بپردازد.
دوستان عزیز! می اندیشم که احزاب باید توان مالی خوبی داشته باشد تا بدون تکیه به گدایی از دولت بتواند به عضوگیری از طریق ارائه برنامه‌ها و نظریات خود بپردازد.

شما چه پیشنهاداتی برای استقرار یک نظام حزبی در سیستم مدیریتی و قانون گذاری ایران دارید؟
می‌دانیم نشریه شما برای چاپ نظریات من دچار مشکل هست و شاید نتواند همه را چاپ کند؛ اما من وظیفه دارم تا آنچه را که صحیح میدانم بیان کنم. توجه داشته باشید دوستان عزیز! نمی‌شود جمهوری اسلامی بود و در آن توقع دموکراسی کامل داشت. جمهوری اسلامی یعنی جمهوری اسلامی ... . نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیشتر ... .
در نظام حزبی باید قیود را از جمهوری کنار گذاشت و هیچ ضرورتی هم ندارد که این جمهوری با پسوند و پیشوند باشد همین که جمهوری باشد کافی است. پس همان‌طور که در دوازدهم فروردین 1358  با انجام رفراندوم از مردم برای جمهوری اسلامی رأی و نظر خواسته شد یک‌بار دیگر و باتکیه‌بر تجربه حدود 44 سال بعد از آن، از مردم خواسته شود که آیا هنوز به کلمه “جمهوری اسلامی” وفادار هستند یا با وفاداری و حفظ تمامیت ارضی ایران خواستار “جمهوری” هستند نه یک کلمه بیش نه یک کلمه کم …. آنگاه  است که سیستم مدیریتی و قانون‌گذاری در ایران می‌تواند حزبی شود. 

برداشت و تحلیل شما از حوادث هفته های اخیر کشور چیست؟ برای رسیدن به شرایطی بهتر از شرایط کنونی و استقرار سیستمی مبتنی بر عقلانیت و عدالت در کشور شما چه اقداماتی را در زمینه های مختلف صلاح میدانید؟
فضای عمومی جامعه زیبا نیست، ملتهب هست، حاکمیت و مردم از فهم هم عاجزند و این به‌هیچ‌روی زیبنده یک جامعه در حال ‌رشد نیست. انگار حاکمیت برآمده از اراده مردم، این مردم، این توده ناراضی و معترض را از خود نمی‌داند. انگار این حکومت شان وجودی خود را از همین مردم دریافت نکرده است و مردم هم نسبت به عملکرد حاکمیت خوش‌بین نیستند. هم از این روی دو جریان کاملاً  نافهم در مقابل هم قرار گرفته‌اند. حاکمیت با اختیاری که از مردم گرفته است تا برای مقابله با تجاوز خارجی و نفوذ بیگانه خود را مسلح و قدرتمند سازد، امروز از توان نظامی و قدرت اسلحه به مقابله با مردمی برمی‌خیزد که مشروعیت حضور خودش را از همین مردم دریافت کرده است. مردم و حکومت تنها راه وصل‌شان گفتگوست که شوربختانه راه این گفتگو بسته است. امروز در این کشور از رهبری تا دولت و مجلس و قوه قضاییه همه‌وهمه مجموع مشروعیت و قانونی بودن حضور خود را مرهون رأی مردم چه مستقیم و غیرمستقیم هستند.
درنمی‌یابم چه پیش‌آمده است که این برگزیدگان مردم، خود را والی و حاکم بر سرنوشت مردم می‌پندارند. 
دوستان عزیز! می اندیشم حوادث دو سه ماهه اخیر در ایران میتواند با پذیرش اشتباه‌های مجریان و دست‌اندرکاران نظامی، انتظامی، امنیتی و قضایی به مردم اطمینان خاطر بدهند که خاطیان را از کار برکنار و یا تنبیه و توبیخ خواهند کرد و هم چنین اعتراض‌های مسالمت‌آمیز مردم را با گلوله و تفنگ پاسخ ندهند. فضا از حالت ملتهب کنونی شکل بهتری به خود می‌گیرد.  
 دستگیری‌های افراد سیاسی را تعطیل کنند، با آنها به گفت‌وگو بنشینند، زندانیان و متهمان سیاسی را آزاد کنند. جای این  فرهیختگان زندان نیست. اتفاقاً در همین حوادث اخیر هست که ما به وجود احزاب پی می‌بریم که اگر در ایران احزاب فعال بودند تمام این اعتراض‌ها در چهارچوب مشخص ساماندهی و سازماندهی می‌شدند. 
امیدواریم حاکمیت به آن درجه از رشد عقلانیت رسیده باشد تا در یابد مردم از فقر و فساد و تبعیض و بیکاری و بی‌خانمانی به تنگ آمده‌اند. اگر در خیابان حضور پیدا نکنند صدای اعتراضشان را چگونه به گوش ناشنوای صاحبان گلوله و قدرت برساند، کجا بروند؟
صداوسیما را در اختیار دارند؟ روزنامه در اختیار دارند؟ تریبون‌های نمازجمعه در اختیار دارند؟ این صدا را کجا فریاد کنند اگر در خیابان حضور پیدا نکنند…. این ها، این مردم معترض، صاحبان این آب‌وخاک هستند. عاقلانه نیست که به دلیل ناکارآمدی و فساد موجود در بخشی از حاکمیت، مملکت خود را رها کرده به بیگانه پناه ببرند. سرمایه فکری و مالی خود را در خدمت بیگانگان به کار گیرند. 
قوه قضاییه با چراغ سبز کدام بخش از حاکمیت، در همین شرایط ملتهب، حکم اعدام صادر می‌کند؟ آیا آن که در این میان جسم بی‌جانش بر سردار آونگ شده است خون‌خواه پیدا نمی‌کند؟
من البته امیدوارم حاکمیت بتواند با درپیش‌گرفتن راه اعتدال به مردم خود احترام بگذارد و از دست‌زدن به خشونت در مقابله با اعتراض‌ها بپرهیزد و به خواسته‌های بر حق مردم که همانا رفع تبعیض و نابرابری‌ها، شکاف پر ناشدنی طبقاتی،  نبود فقر و نابودی فساد، و کار برای آحاد مردم  و مسکن آبرومند درخور یک انسان هست را گردن نهد. آزادی را که رکن اساسی انقلاب سال 1357 بود محترم بشمارد. این مردم چیز زیادی نمی‌خواهند آنچه که برشمردیم حق مسلم آنهاست. آنها تبعیض و نابرابری موجود در جامعه را با تمام گوشت و خون  و پوست خود احساس می‌کنند. استخوان‌های آنان در زیر فشار این تورم در حال خردشدن هست. حکومت می‌تواند با یک گردش قهرمانانه به مردم اعلان کند که به خواست‌های بر حق آنها گردن می‌نهد. و با انحلال مجلس و دولت و با نظارت عالیه معتمدان ملی و محلی با یک انتخابات آزاد و دموکراتیک مملکت را از آشوب و نفوذ بیگانگان نجات دهد.
باید به عرض برسانیم که شاید بتوان صدای مردم را برای مدتی کوتاه در سینه‌هایشان حبس نمود؛ اما به‌یقین نابود نمی‌شود. این آتش زیر خاکستر روزی دیگر و به بهانه ای دیگر از جایی دیگر شعله ور خواهد شد و خرمن نافهم روزگار را خاکستر می‌کند.
دوستان عزیز! حکومت هیچ چاره ای جز گردن‌نهادن به خواسته‌های بر حق مردم ندارد. این مردم آگاه، فهیم و شرافتمند هرگز گردن به حضور نیروی خارجی نخواهند داد.
من هنوز به آشتی ملی امید دارم. اعتقاد دارم حکومت می‌تواند با اعلام عفو عمومی تمامی زندانیان و متهمان سیاسی را آزاد کند. حکومت می‌تواند با اعلام عفو عمومی و آشتی ملی از تمامی آنهایی که در خارج از مرزهای ایران هستند برای حضور در کشور دعوت کند و به اصلاح قانون اساسی بپردازد. هیچ قانونی مادام‌العمر نیست و قانون اساسی ما نیز مستثنی این امر نیست. چهل و چند سال تجربه کافی است تا به ما و حاکمیت فهمانده باشد که حالا نوبت پوست‌اندازی برای فردای بهتر ایران است. ما می‌توانیم ایران را به شاهراه جهانی ترقی و رهنمون شویم.

و در آخر اگر پیامی برای اعضا حزب اراده ملت و خوانندگان ما دارید بفرمائید.
استدعای من از اعضای محترم حزب اراده ملت ایران آن است که به برنامه پذیرفته شده در آخرین کنگره حزب وفادار باشند و برای هرچه بهتر اجرایی شدن آن کوشش و تلاش کنند. برای بقا و اعتلای آن از جان‌ودل بکوشند، با پرداخت به‌موقع حق عضویت، حزب را از تنگناهای مالی دورنگهدارند. حوزه‌ها را جدی به شمارند. و نگاهشان به تشکیلات و عملکرد دفتر سیاسی جدی باشد.
 دوستان عزیز! چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است. بکوشیم تا حزب بماند حتی اگر روزی برسد که ما نباشیم. 



نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

اکثریت جامعه خواهان تغییر است

سالی که نکوست از پیداست

مجلس و مبارزه با فساد

رخداد های منطقه ای و جهانی و رسالت حزبی

انتخابات حزب محور

جنبش زنان ایران

نمایشگاه رسانه ایران

بررسی یک نمونه تاریخی در بازار نیروی کار

مردان سپر آلودگی و تورم

چرخه مدارا

نان خالی را هم از سفره ها برداشتند!

گپی در نمایشگاه مطبوعات

استاد «رضا رضوی» سازنده سرود رسمی حزب اراده ملت ایران (حاما) درگذشت

اخبار جهان 78

تقدیر نامه نمایشگاه رسانه ایران

مشاهدات در 65 درجه جنوبی

آزادی زنان به سبک استالین

درگذشت خالف

سایه سیاست

کاروانسرای ایزد خواست

سرعت قطار تورم در دولت سیزدهم

اولین کتاب از مجموعه سازوکار حزبی به وزارت ارشاد ارسال گردید

حضور نماینده حزب اراده ملت ایران در گفتگوی نخبگان سیاسی دانشگاه تهران

حضور نشریه اراده ملت در بیست و چهارمین نمایشگاه رسانه های ایران

برنامه ریزی حزبی ترجیع بند جلسات دبیران حوزه ها

فلسفیدن در باب دروغ؛ دروغ چرا؟!

انتخابات و دیگر هیچ ...

درباره ما

ایران گربه نبود

راهکارهای اثربخشی مجلس

انتخابات حزب محور (بخش اول)

نقلی از سلسله نشست های گفتگو و اندیشه

تاریخچه مالیات ایران

از نبود ظلم باید نوشت یا از وجود آزادی؟ چیستی عدالت و ظلم!

دولت رانتیر چیست و چه پیآمدهایی دارد؟

بیشتر آسیب های اجتماعی با فقر نسبت پیدا می کنند

کارآمدی مجلس را در گرو حضور شایستگان است

استاد «رضا رضوی» سازنده سرود رسمی حزب اراده ملت ایران (حاما) درگذشت

جهان در هفته ای که گذشت (77)

حضور انتشارات حزب در نمایشگاه کتاب استان هرمزگان

اعضا جدید دفتر سیاسی حزب مشخص شدند

نشریه سازمانی اراده ملت اولین حضور نمایشگاهی خود را تجربه میکند

ابراز نگرانی اعضا هیات دبیران حوزه ها در مورد برنامه 5 ساله حزب

لازم بود یادآوری کنیم

Black white and the greys سیاه سفید و خاکستری ها

آشپزخانه دیکتاتور

شهلا، نخستین ناشر زن ایران

معینی کرمانشاهی

خلیج فارس میزبان مهربانیست

خشکسالی بی سابقه