جامعه ایران: جامعه تضادها
نوشتار
بزرگنمایی:
در دنیای امروز آنچه باعث ایجاد آرامش و ثبات و تعالی در جامعه میشود، نهتنها یکصدایی و یکنواختی جامعه نیست، بلکه تعامل سلایق و تبادل آرای مخالف است. آنچه جامعه را از سکون و جمود رهایی میبخشد
در دنیای امروز آنچه باعث ایجاد آرامش و ثبات و تعالی در جامعه میشود، نهتنها یکصدایی و یکنواختی جامعه نیست، بلکه تعامل سلایق و تبادل آرای مخالف است. آنچه جامعه را از سکون و جمود رهایی میبخشد، همانا تکثر عقاید و تضارب آرا و اندیشههاست. تلاش برای یکنواخت کردن سلایق، آرا و نظرات اقشار مختلف، تلاشی بیهوده و هزینهزا است. جامعۀ ایران مدتهاست که نهتنها پویایی خود را ازدست داده است، بلکه آرامش نیز ندارد. دلیل این عدم آرامش وجود تضادهای عمیق در لایههای مختلف اجتماع است.
اگرچه همانگونه که اشاره شد، وجود اختلافنظر و عقیده و رنگارنگیِ سلایق امری طبیعی و حتی مطلوب نیز هست، اما آنچه باعث آسیب و حتی گسست در جامعه میگردد، تبدیل این گوناگونیهای فکری _ شناختی به شکاف بین لایههای جامعه است. شکاف در جامعه میتواند بین لایههای مختلف جامعه یا بین جامعه و حاکمیت و یا حتی بین نسلهای مختلف ایجاد شود. با عمیقتر شدن این شکافها، امکان گفتوگو و مفاهمه بین طرفین روزبهروز تضعیف شده و زمینه را برای بروز تضادهای فکری، عقیدتی و نگرشی فراهم میکند.
امروزه وجدان عمومی جامعۀ ایران از استانداردهای دوگانه و بعضاً چندگانهای که در مناسبات حاکمیت و رابطۀ حکومت و مردم برقرار است، بهشدت آزرده و حتی عصبانی است. تلاشهای حاکمیت برای ایجاد تعریف استانداردی از مفاهیم و پدیدههای روبهروی جامعه و اصرار و پافشاری بر قبولاندن تعاریف خود با استفاده از ابزارهای متفاوت، باعث تحمیل هزینههای اقتصادی، اجتماعی و روانی بر کشور شده و بر شکاف ایجاد شده بین ملت _ دولت عمق میبخشد.
این موضوع که حاکمیت بهرهمندی از میوههای فناوری نظیر شبکههای اجتماعی را برای خود مجاز و مباح میداند و در این حال ملت را از آن برحذر کرده و این امکانات را برای آنان غیرمجاز میداند، جلوهای عیان از استاندارد دوگانۀ حاکمیت است.
درحالیکه بسیاری از پلتفرمهای شبکههای اجتماعی مَجازی بهعنوان عامل فساد و گمراهی مردم معرفی شده و فیلتر میشوند، تمامی مسئولین مملکتی در این شبکهها عضو بوده و بهشدت نیز فعال هستند.
در سپهر گفتمان رسمی حاکمیت، کشورهای غربی سمبل فساد، لاابالیگری و بیدینی و ناامنی هستند و زندگی در این کشورها نمونهای از خسران و تباهی است، اما فرزندانشان را برای زندگی به این کشورها میفرستند و خود نیز تابعیت این کشورها را اخذ میکنند.
ایران امروز درگیر بحرانی عمیق است و نادیده گرفتن و یا انکار کردن این بحران باعث از بین رفتن آن نمیشود. ریشههای این بحران متعدد بوده و در بسیاری موارد مزمن نیز میباشند. اما به باور من آنچه بیشاز همه باعث ایجاد شکاف عمیق بین حاکمیت و ملت شده دو عامل است:
اولین عامل ایجاد این شکاف گفتمانی، اصرار و سماجت حاکمیت بر دخالت در تمام عرصههای خصوصی و اجتماعی و نگرشی اقشار مختلف جامعه است بهگونهای که حتی فعالیتها و تصمیمات تشکلهای صنفی مردمنهاد نیز تنها زمانی به رسمیت شناخته میشود که با حضور و تأیید نمایندۀ حاکمیت همراه باشد. غایت آرزوی حاکمیت داشتن جامعهای است که قرائت موردِنظر او را در عرصههای مختلف زیست اجتماعی و خصوصی خود بپذیرد و آن را ترویج کند.
عامل دوم که بی گمان سبب تشدید شکاف موجود و حتی عصبانیت جامعه از حاکمیت شده است، عدم صداقت حاکمان در اجرای الگوهایی است که با تمام توان آن را تبلیغ میکنند. اگر حکومت خود به استانداردهای مداخلهجویانهای که برای مردم تعیین مینماید، نیز پایبند بود، مصداق جملۀ معروف «ظلم علیالسویه عدل است» میبود، اما شوربختانه حاکمیت در بسیاری از موارد تودۀ جامعه را از خوردن رُطبی منع میکند که خود در خوردنش سخت حریص است. دیدگاه و عملکرد متضاد حاکمیت در توصیۀ مردم بر ریاضت اقتصادی و در پیش گرفتن اقتصاد مقاومتی و درعینحال مسابقۀ مسئولین در کسب ثروت و غرق شدن در تشریفات، نمونۀ بارزی از استاندارد دوگانهای است که جامعۀ ایران از آن رنج میبرد.
حاکمیت برای خود نقش پدری را قائل است که جامعهای از فرزندان صغیر و نادان و بعضاً سرکش دارد و وظیفۀ خود را تعریف مداوم بایدها و نبایدهای پیدرپی میداند. از نگاه این پدر سختگیر، جامعه قدرت تشخیص ندارد و حاکمیت باید مدام پدیدهها را برایش تبیین و تشریح نموده و جامعه نیز باید قرائت رسمی را بپذیرد. نکتۀ قابلِتأمل این که در بسیاری از موارد این بایدها و نبایدها از سوی تبیینکنندگان زیرِ پا گذاشته میشود، گویی جامعۀ ایران بامی است که دو یا بعضاً چند هوا دارد.
علی رفیعی
حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی