روز معلّم، روزگار معلّم
نوشتار
بزرگنمایی:
دوازدهم اردیبهشت باز هم از راه رسید و باز هم در آستانه روز معلّم قرار گرفتیم؛ اما دردهای معلّمی و روزگار معلّم بودن همان است که بود.
دوازدهم اردیبهشت باز هم از راه رسید و باز هم در آستانه روز معلّم قرار گرفتیم؛ اما دردهای معلّمی و روزگار معلّم بودن همان است که بود.
در باب وضعیت آموزشی، مواد درسی و آسیب شناسی آن، وضعیت تربیتی و پرورشی مدارس، امکانات سختافزاری آموزشگاهها و البته درباره معیشت معلّمان بسیار گفته و نوشته شده، امّا کو گوش شنوا؟!
قصد ندارم دوباره و چندباره همان موضوعات را تفصیل دهم؛ بلکه اینک و در آستانه روز معلّمی دیگر، فهرستی از اعم مشکلات مربوط به معلّمان را پیش رو می آورم تا فقط سرفصل آنها به بهانه روز معلم مروری شود.
1. از ارج و شأن معلّم بسیار کاسته شده، در خود مدرسه نیز معلم را خلعسلاح کرده اند. به بهانه تنبیه های نابجایی که در گوشهوکنار هرازگاهی انجام شده، دست معلّم را برای تنبیه بسته اند. حتی معلم حق ندارد دانشآموز را از جایش بلند کند یا اخراج کند. فقط موظف است که تشویقاش کند. تشویق بدون تنبیه چه معنایی می تواند داشته باشد؟! بهشت بدون جهنم که بهشت نیست!
2. معلّم باید از امنیت برخوردار باشد؛ اما اینگونه نیست. بسیار مواردی که معلمان مورد هتک حرمت قرار گرفتهاند؛ اما از حمایت قانونی خبری نبوده. مجازات هتاک چنان ناچیز است که خود این مجازات به لطیفه ای تبدیل شده. معلمانِ باتجربه به کمتجربهترها توصیه می کنند که از هرگونه درگیری با اولیا دوری کنند و به طنز به پنجاههزار تومان جریمه هتاک اشاره میکنند.
3. مواد و مطالب درسی نامنسجم و غیرکاربردی است. هر سال بهصورت تشریفاتی در باب مواد درسی از معلمان نظرسنجیهایی صورت میگیرد؛ اما حتی غلطهای املاییِ گوشزد شده توسط معلمان هم، در کتب اصلاح نمی شود!
4. تخصص و علاقه معلم در کار او هیچ اهمیتی ندارد و حتی خلاقیت او نیز. معلم بمانند یک مزدور، موظف شده تا مطالب خاصی را با شیوه های تعیینشده بیان کند و به نحو مشخص شده ای هم ارزشیابی نماید. نه قدرت تحلیل معلم وسط است و نه قوای تجزیهوتحلیل دانشآموز.
5. شیوه ارزشیابی بخصوص در مقطع ابتدایی دگرگون شده و به بهانه تبدیل ارزشیابی به ارزشیابی توصیفی، بهجای درجهبندی پاسخهای دانشآموزان از بیست نمره، چهار رتبه تعریف شده؛ رتبه خیلی خوب، رتبه خوب، رتبه قابلقبول و رتبه نیاز به تلاش بیشتر. بهاینترتیب، توصیفی در کار نیست و فقط اسم درجه ها و مقدار آنها تغییر کرده تا آمار افت تحصیلی از پوشانده و از بین برود. با این روش، نه حتی انگیزه ای برای دانشآموزان مانده و نه ابزاری برای معلم.
6. آمارسازی از وضعیت و سطح علمی دانشآموزان به شگردهای مختلف انجام می شود. از فشار ادارات و مدیران به معلمان برای بالابردن مصنوعی نمره دانشآموزان و ارتقا درصد قبولی تا تبدیل نوع ارزشیابی و حذف آزمونها.
7. با مرور همین چند مورد بدیهی است که وزارت آموزشوپرورش به تحصیل معلمان اهمیتی ندهد و نمی دهد حتی آییننامه شرمآوری توسط وزارت صادر و اجرا شده که طبق آن معلم از تحصیل در رشته غیرمرتبط منع شده. از آن بدتر اینکه هر معلم پس از استخدام فقط می تواند یک مقطع تحصیلی دیگر را طی کند. چنانکه پیشرفت بیشتری داشته باشد، در حکم و رتبه اداری او اعمال نمی شود. بهعبارتدیگر، هر معلم فقط حق دارد که یکبار از مقطع تحصیلی نخست خود، بیشتر تحصیل کند و مدرک دانشگاهی بگیرد. مثلاً اگر معلمی با مدرک لیسانس استخدام شده باشد، فقط حق دارد مدرک کارشناسی ارشد کسب کند و نه دکترا! چنانچه مدرک دکترا هم بگیرد، دکترای او حقی برای وی ایجاد نمی کند و در حکم او لحاظ نمی گردد.
فراموش نکنید که همه اینها در حالی است که وزارت آموزشوپرورش هیچ حمایتی از معلمان در حال تحصیل نمینماید؛ یعنی همان یک مقطع بالاتر را نیز باید با مسئولیت و هزینه خودش بگذراند. آیا این چیزی جز تنبیه معلم است؟!
8. از معیشت معلمان هم اگر بخواهیم چیزی بگوییم، جز تکرار مکررات نیست. حقوق یک معلم بدون اغراق در حد کمترین دستمزدهاست، درحالیکه از هرگونه مزایایی هم، بیبهره است. از حق مسکن، تغذیه، ایاب و ذهاب و... در حقوق و مزایای معلمان هیچ خبری نیست. حتی مرخصی سالیانه که حق بدیهی هر کارمند و کارگری است از معلم دریغ شده و تعطیلات تابستان بالاجبار جزو مرخصی های او محسوب می شود. همان تعطیلاتی که ازیکطرف باعث طعنه عوام شده و از طرف دیگر گاهوبیگاه به بهانه موظف بودن معلم به کار در زمانی که حقوق دریافت می کند از طرف ادارات احضار و به کار گرفته می-شود. مثلاً اگر ادارات تشخیص بدهند که در ایام تابستان کارگاه، جلسه یا طرحی برگزار کنند، معلم به دلیل اینکه همچنان حقوقبگیر است و موظف به انجاموظیفه، باید اطاعت کند. اینجا دیگر مرخصی او فراموش می شود و انگارنهانگار که همین تعطیلات هم مسبب عدم تخصیص مرخصی استحقاقی در طول سال شده و هم دلیل کمبودن حقوقشان.
9. اینها تنها مواردی از مشکلات مزمن این حوزه است و چنانچه بخواهیم مسائل و مصائب روز را بر آنها علاوه کنیم، “مثنوی صد من کاغذ “ خواهد شد. بدون حقوق ماندن معلمان در ایام نوروز، اجرای موهن و تحقیرآمیز طرح رتبهبندی بعد از یازده سال وعده و وعید، اتهامزنی برخی سیّاسان سخنور به معلمان در مسائلی چون طغیان نسل z یا در فاجعه مسمومیت های سریالی دانشآموزان، دردنامه مفصلی در دل معلمان است.
پس همین 9 عنوان را علیالحساب مد نظر داشته باشید و روز معلم امسال را با همینها بگذرانید:
“ور فزونتر بازهم خواهی بگویم باز”
(شفیعی کدکنی)
سمانه فاخری
حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی