علی خلیلی پور دارستانی عضو شورای مرکزی و قائم مقام دفتر سیاسی حزب اراده ملت ایران
بزرگنمایی:
یک بیوگرافی کوتاه از خودتان بگویید.
به پایندگی سرفرازانه ایران! فرزند ایرانم، گیلانی و رودباری. از سنگزارهای سخت و کوههای کم آبوعلف ... مهمان سمنانیهای سختکوش و با ادب ... حدود دو دهه از آبونان و هوا و دوستی دوستان این دیار بهره میبرم.
مسرورم؛ اینک آنچنان در این دیار ریشه دوانیدهام که میتوانم برای بسیاری از آرمانهای دوران جوانی و تحقق آنها همپا و همدوش سایر انسانهای شریف و آزاده این خطه از کویر تلاش و کوشش کنم. برای سرفرازی ایران و ایرانیان و آنچه لازمه آن هست اتحاد و همدلی است ... و من برای تحقق آن حزب اراده ملت ایران را برگزیدم تا آگاهانه قدم در راهی بردارم که فرداییان، هنگام یاد کردن از گذشته بگویند که در برهوت کرونا نسلی بودند که مهربانی و عشق را پاسداری میکردند.
در اوج حاکمیت اختناق و دیکتاتوری توأم تیمسار بختیار و محمدرضا پهلوی در خانوادهای به دنیا آمدهام که پدر و مادر تشنه دانش آموختن فرزندانشان بودند هم ازاینروی در محضر و مکتب برادر بزرگم الفبای مبارزه با ستم فرد از فرد را آموختم و عدالت و آزادگی را هم او بود که سرلوحه زندگانی من قرار داد. اگرچه پدر همیشه بر زبان داشت که: برای نهادن چه سنگ و چه رز ... او باور داشت ازآنچه که داریم باید بهره ببریم و در نتیجه ما را به کاربرد آموختههایمان تشویق و ترغیب میکرد. دوران پیش از مدرسه را در مکتب (ملاخانه) با خواندن عمجزء و بعدها به فراگرفتن قرآن و ختم آن مشغول بودم. هم آنجا بود که آموختم جز در برابر خداوند بزرگ سر بر آستان هیچ قدرت و زورگویی خم آنچه نباید کرد. از سالهای جوانی تا اینک برای تحقق آزادی و تلاش برای عدالت اجتماعی راه نجات را در میان جمع جستجو میکردم بر پیشانی ذهنم نوشته شده بود: چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است.
از چه زمانی وارد فعالیتهای سیاسی و اجتماعی شدید؟
پیش از انقلاب بزرگ سال 57 با بسیاری از مبارزان ضد پهلوی همنشین و همراه بودهام. درسآموز بزرگانی بودم که شوربختانه با به ثمر نشستن تلاشهای همدلانه ضد استبدادیشان تاب و تحمل همسویهگری را نداشتند و خودمحوری و خودحقبینی را پیشه کردند و آنچنان به تاخت اسب تفرقه را تازاندند که نارفیقان جای رفیقان را پر کردند. سرمایههای ملی مملکت به تاراج تفرقه رفت.
روزهای نبرد میهنی باعث شد تا از این کارزار تفرقهزای دوستی برانداز دور بمانم و به شکرانه این دوری و آن تلخی امروز خوشهچین همدلیهای مهربانانهای باشم که کاش در آن دوران از ما رخت بر نمیبست.
مختصری از فعالیتهایی که داشتید برای مخاطبان ما بگویید.
بعد بازگشت از جبهههای نبرد میهنی دوران قهر من و فعالیتهای اجتماعی آغاز شد و این قهر همچنان ادامه داشت تا وزش دوباره نسیم آزادی که بر گونههای کرخت من رنگ گلگونه میداد. مطبوعات آرامآرام رنگ و لعابی تازه گرفتند من اما همچنان نظارهگر بودم تا روزی که به شکلی کاملاً اتفاقی نام روزنامه مردمسالاری به نگاه من دوخته شد. چرایی این دل نشستن فقط یک حس بود. یادم هست اولین مطلبی که برایش فرستادم با این عنوان بود: وفاق ملی: همه باهم یا همه با من ... تصور چاپ این مطلب در من آنچنان ضعیف بود که وقتی چاپ شد بیهیچ حذف و به قولی سانسور ... به وجد آمدم و مطلبی دیگر و بازهم مطلبی ... تا جایی که در هفته گاهی تا 3 مطلب از من در صفحه اول چاپ میشد.
و اینجا بود که یخ این دوری آب شد و من با حزب مردمسالاری عقد اخوت و برادری بستم. سالهایی را کنار این عزیزان بودم تا اینکه حزب اعتماد ملی شکل گرفت و من با دعوت شیخالشیوخ اصلاحات به عضویت حزب اعتماد ملی درآمدم و چون در گیلان مستقر بودم کار به مدارا و تلاش میگذشت. با آمدن من به سمنان و فعالیتهای دوران جدید ... حزب اراده ملت ایران را که دوران جدید فعالیت خود را آغاز کرده بود، یافتم و تا اینک بهعنوان سربازی در این میدان به فعالیت مشغولم.
از چه زمانی وارد حزب اراده ملت شدید و تاکنون چه برنامههایی داشتهاید؟
حزب اراده ملت ایران در ساختار جدید و نوین خود توانسته است باتکیهبر شعار انسجام تئوریک و تربیت کادر همهجانبه فعالیتهای حزبی خود را در سراسر کشور و از جمله در استان سمنان و شهرستانهای تابعه گسترش دهد. این حزب با کمال افتخار امروز در شهرستانهای سمنان، مهدیشهر، دامغان و شاهرود دفتر مستقل دارد.
نشستهای منظم خود را با رعایت پروتکلهای بهداشتی، حتی در همین شرایط کرونایی، برگزار میکند. تا پیش از کرونا جلسات هفتگی حزب بهصورت عمومی برگزار میشد که معمولاً دبیران و اعضای مؤثر احزاب و فعالین سیاسی غیرعضو حزب نیز در آن حضور داشته و به پرسشوپاسخ مشغول بودند. در شرایط کرونایی نیز چندین جلسه حزبی با حفظ و رعایت پروتکلها بهصورت حضوری برگزار شده است و جلسات آنلاین مجازی نیز بهطور مرتب ادامه دارد. حزب اراده ملت ایران به وفاق ملی در پرتو قانون اساسی از طریق تحزب و نگاه به خواستههای حقبهجانبانه تودههای زحمتکش مردم را سرلوحه امور خود قرار داده است.
آیا برنامهای برای انتخابات آینده در حزب دنبال میکنید؟
در جامعه هر تغییری از دو روش شکل میگیرد: 1- صندوقهای رأی 2- روشهای غیر مسالمتآمیز حزب اراده ملت ایران به پایبندی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اعتقاد به تغییر از طریق صندوقهای رأی دارد لاجرم برای هر انتخاباتی برنامهای دارد؛ اما اینکه برنامه حزب ما در انتخابات آتی یا پیشرو چیست بهناچار باید نظارهگر روشهای برگزاری انتخابات باشیم. در تمام مدت چهل و چند سال گذشته و انتخابات برگزار شده مردم ما مجبور به حضور در میدانی بودهاند که سرلوحه شعارهایشان انتخاب میان بد و بدتر بوده است. امروز میاندیشم ما در قحطالرجال به سر نمیبریم تا میان بد و بدتر انتخاب کنیم. بهتر است تا احزاب در وزنکشیهای سیاسی - اجتماعی خود نامزد معرفی کنند و شورای محترم نگهبان نیز با اعتماد به وزارت کشور و مجوز فعالیتی که به احزاب در چهارچوب قانون اساسی داده است به نامزدهای معرفیشده توسط احزاب اعتماد کنند و احزاب را پاسخگوی عملکرد کاندیداهایشان بدانند که اگر چنین شود شور و شوقی بیکرانه در خصوص حضور مردم ایجاد خواهد شد. وگرنه اگر اندیشه حذف همچنان در سرلوحه دوستان محترم شورای نگهبان باشد انتخابات آتی مانند انتخابات دوره پیشین مجلس شورای اسلامی میشود و نتیجهای بهتر ازآنچه که شاهد بودیم نصیبمان نخواهد شد.
کمی در خصوص تاریخچه احزاب در جهان و ایران بگویید؟
اگر بخواهیم به تاریخچه احزاب در ایران و جهان نگاهی هرچند کوتاه بیندازیم فرصتی جداگانه را میطلبد؛ اما همین اندازه بگویم که تاریخ احزاب در جهان به درازای مدنیت و شهرنشینی میرسد؛ و احزاب مدرن نیز در یکی دو سده اخیر و در ایران نیز از زمانی که کارگران ما به آن سوی مرزهای ما جهت امرارمعاش میرفتند، شکل گرفتهاند.
به نظر شما نقش احزاب در مشارکت مردم در صحنههای مختلف سیاسی و اجتماعی چیست؟
نقش احزاب در پیشبرد اهداف متعالی و مشارکت مردم بستگی به اساسنامهها و مرامنامههای آنان دارد، اما هر چه که باشد چون گروهی از مردم را در خود متشکل میکنند و قطره را به دریا وصل میکنند، لاجرم من حزب را منشأ تغییر میدانم و اعتقاد راسخ دارم حضور احزاب بایسته و ضرورت یکجانبه مدرن هست.
آیا جایگاه احزاب باتوجهبه تعریف آن در قانون اساسی تبیین و تقویت شده است؟
هنوز تا مدینه فاضلهای که قانون برای احزاب در نظر گرفته است فاصله بسیار است. در جامعه ما هنوز با وجود اینهمه حزب هیأتی عمل میشود. مردم ما هنوز حزبپذیر نشدهاند که البته این شوربختی شگفتانگیز سابقه طولانی در شکستها و ناکامیهای این ملت بزرگ دارد. اعتماد به عملکرد حاکمیت در پذیرش کار حزبی از سوی مردم و یاری گرفتن از احزاب برای اداره بهتر مملکت میتواند از سوی حاکمیت این گره کور را باز کند. برسد روزی که مسئولان وقت با افتخار اعلان کنند که حضورشان را در کرسیهای خدمتگزاری مدیون و مرهون احزاب بدانند
چرا در طول 42 سال گذشته احزاب فراگیر نتوانستند در کشور ما پا بگیرند؟
علتهای بسیاری در این پا نگرفتنهاست، شاید یکی از آنها اثر مخرب فرهنگ دو هزار و چند صد ساله دیکتاتوری در اذهان ماست که از هرکدام ما یک شاهک یا دیکتاتور کوچک ساخته است که ما جز به دانایی خود به خرد جمعی کمتر میاندیشیم و به همفکری و هماندیشی کمتر توجه داریم.
به نظر شما آیا در کشورهایی که با احزاب اداره میشوند مدیریت آنان موفقتر نیست؟
حتماً بهیقین، شما در تمام کشورهایی که احزاب برنامه مدون دارند رشد و تعالی را شاهد هستید. حزب از تکرویها پیشگیری میکند، همین انتخابات اخیر آمریکا، اگر حزب نبود مگر میشد حریف قلدریهای آقای ترامپ شد؟! افسارگسیختگی ترامپ را حزب جمهوریخواه بود که لگام زد.
نگرش شما از فعالیت احزاب در استان چگونه است؟
خوشبختانه احزاب در استان نمودار ظاهری خوبی دارند اگرچه فعالیتهای بسیاری از این احزاب فقط منحصر به دوران انتخابات است اما همین حضور و وجود بازهم بهتر از نبود آن هست. امیدوارم تا مجموعه احزاب در استان بتوانند فعالیتهای مجدانه حزبی را پی بگیرند و فعالیتهای خود را در میان تودههای مردم ماندگار کنند.
بهطورکلی نقش خانه احزاب در پیشبرد اهداف سیاسی و اجتماعی کشورمان چیست؟ به نظر شما آیا خانه احزاب در استان برآیند مثبت داشته است؟
خانه احزاب جایگاه گردآمدن احزاب برای به رسمیت شناساندن حزبها و در واقع یک واحد صنفی است که بتواند از عملکرد احزاب دفاع کند. امیدوارم با رویکرد جدید در مدیریت خانه احزاب استان شاهد شکوفایی آن باشیم.
به نظر شما چرا در کشور ما احزاب زیادی مجوز فعالیت گرفتند؟ تعدد احزاب مانع رسیدن به قدرت نمیشود؟
طبق قانون تشکیل حزب شرایط خاص خود را دارد و نمیتوان افراد را با دارابودن آن شرایط و ضوابط از تشکیل حزب منع کرد اما این خود احزاب هستند که برای رسیدن به قدرت باید تشکیل جبهه واحدی را بدهند و از توسل به روشهای ناصواب بپرهیزند و با رویکرد علمی جایگاه واقعی خود را بیابند. تشکیل جبهه واحد آزادی میتواند راه رسیدن به قدرت را هموار کند.
به نظر شما اگر دو حزب اصلاحطلب و اصولگرا در کشور فعالیت داشته باشند بهتر نمیتوانیم بر مشکلات فائق آییم؟
این همانی است که عرض کردم احزاب همفکر و هم سو باید بتوانند نیروهای خودشان را بهراستی آگاه کنند که برای رسیدن به قدرت باید از تفرقه بپرهیزند و تشکیل یک جبهه واحد میتواند راه گشای این معضل باشد.
در حال حاضر احزاب در کشور ما با چه مشکلاتی مواجه هستند؟
در شرایط اکنونی باید به عرض برسانم که نه حاکمیت احزاب را به رسمیت میشناسد و نه مردم و این بزرگترین مانع در راه فعالیت احزاب موجود است.
نظر شما در خصوص کارکرد دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا در این سالها چیست؟
احزاب اصلاحطلب و اصولگرا در سالهای اخیر بیشتر از آنکه احزاب دارای فعالیت مستمر باشد احزاب فصلی و انتخاباتی بودهاند و این بزرگترین ضعف احزاب ماست.
برخی از سیاسیون عدم وجود هماهنگی در زیرشاخههای جریان اصلاحطلبی را دلیل بیاعتمادی مردم به این حزب و پایین آمدن مشارکت مردم و نهایتاً واگذاری مجلس به رقیب عنوان میکنند. دیدگاه شما چیست؟
اتفاقاً کاملاً برعکس است احزاب اصلاحطلب چون لبه تیز تیغ نظارت را بر فعالیتهایشان بهطور مداوم احساس میکنند مجبورند با رعایت تمام پروتکلهای بهداشتی حرکت کنند تا مبادا این تیغ نظارت آنان را از فعالیت حداقلی که دارند محروم سازد و حذف شوند؛ و ازآنجاییکه مردم توقع دارند احزاب مدافع منافع صنفی - سیاسی و اجتماعی آنان باشد و این حداقل را این احزاب تحولخواه اصلاحطلب نمیتوانند برآورده کنند لاجرم رویکرد مناسبی نشان نمیدهند وگرنه همین مردم حزب گریز در شرایط تعریفشده قانونی احزاب خواهید دید چه رویکرد جانانهای دارند.
نظر شما در خصوص فعالیت شورای هماهنگی اصلاحطلبان در کشور چیست؟
گرچه امروز حزب اراده ملت ایران، با تصمیمات متخذه در آخرین پلنوم خویش خروج رسمی خود را از شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و هم از شورای هماهنگی اعلان داشته است لذا من اعتقاد دارم که شورای هماهنگی اصلاحطلبان اگر بتواند بهجای نگاه به بالادستی توجه خود را به تودههای محروم مردم و اقشار مزدبگیر یعنی در واقع به کارگران، کشاورزان، کسبه جزء و کارمندان معطوف کند. حتماً از جایگاه خاصی برخوردار خواهند شد.
نظر شما در خصوص روزنامه پیام استان سمنان؟
روزنامه پیام سمنان را از زمان حضور خویش در سمنان میشناسم، بهطورمعمول سرمقالهها و ستون صفحه دوم را خواندنی و جذاب میبینم. ضمن آنکه گزارشهای مردمی خوبی نیز دارد؛ و صدالبته از اینکه توانسته است اینهمه سال بااینهمه مشکلاتی که بر روزنامههای مکتوب آوار شده است دوام بیاورد جای تحسین دارد.
سخن آخر
سپاسگزارم از فرصتی که در اختیار من گذاشتید امیدوارم این سلسله نشستها با دیگر دوستان و احزاب موجود در سمنان پیگیری شود. از سردبیر محترم نیز تقاضا دارم در صورت امکان، گاهی میز گردی از دبیران احزاب مختلف، کمیتههای زیرمجموعه آنها مانند کمیتههای زنان، جوانان، اقشار و اصناف و مسئولان دفاتر سیاسی برگزار کند.
از همینجا برای بار چندم و تکرار بسیار از آنها که ردیفهای بودجه را تحریر میکنند میخواهم ردیفی هم برای احزاب در نظر بگیرند همانگونه که برای بنیادهای مختلف با نامهای بیشمار ... احزاب هم در یاریرسانی صدای مردم ایران به اقصینقاط دنیا کم از آن دیگران نیستند. به آنها میبخشید از احزاب پس بگیرید اما بودجهای اختصاص دهید تا این احزاب بتوانند پا بگیرند.
شاکله اصلی تشکیلدهنده احزاب آدمهای خوشفکر بیپولی هستند که برای رهایی رنجبران و زحمتکشان تلاش میکنند.
از توجه شما سپاسگزارم