افشین فرهانچی قائممقام دبیرکل و رئیس ستاد انتخاباتی حزب اراده ملت ایران در گفتگو با هفتهنامه اراده ملت
تحزب، انتخابات و برنامههای انتخاباتی حزب اراده ملت ایران
سخن سردبیری
بزرگنمایی:
افشین فرهانچی متولد سال 1349 در همدان و متخصص بیهوشی و مراقبتهای ویژه و استادیار دانشگاه علوم پزشکی ابن سینای این شهر مشغول فعالیتاند. وی فعالیتهای اجتماعی خود را در قالب سازمانهای مردمنهاد از سال 1373 و کنش ورزی خود را در حوزه سیاسی از سال 1386 در همکاری با حزب مشارکت و شورای هماهنگی احزاب اصلاحطلب استان همدان شروع و در مقطعی نیز با انجمن اسلامی جامعه پزشکی همکاری داشتند. ایشان از تابستان 1392 رسماً عضو حزب اراده ملت ایران شدند و در بهمنماه سال 1393 به شورای مرکزی حزب راه پیدا کردند. در سال 1397 مسئولیت قائممقامی دبیرکل بر عهده ایشان گذاشته شده و کماکان در این مسئولیت ایفای نقش میکنند.
ممنون از وقتیکه در اختیار ما قرار دادید. به نظر شما، مهمترین کارویژههای احزاب در جوامع امروزی خصوصاً ایران کدامها هستند؟
برای احزاب کارویژههای مهم و متعددی تعریف شده است ولی من در شرایط امروز ایران کارویژههای زیر را مهمتر و ضروری میدانم:
- تحلیل و تبیین وضعیت جامعه و ریشهیابی مسائل و مشکلات و ارائه این تحلیلها با هدف آگاهیرسانی عمومی به آحاد مختلف جامعه
- جمعبندی، اولویتبندی و منظم سازی مطالبات اقشار مختلف جامعه و انعکاس آنها به مجموعههای حاکمیتی
- پیگیری منافع و مطالبات گروهها و طبقات مختلف اجتماعی با توجه به ماهیت حزب
- ایجاد ساختارهای تشکیلاتی مناسب برای تربیت نیروهای ورزیده، هدفمند، حائز تفکر سیستماتیک و علمی برای کنشورزی سیاسی
- ارائه برنامهها و راهکارهای چند سطحی و زمانبندیشده برای حل مشکلات و چالشهای موجود در کشور
به نظر شما، آیا تحزب در ایران کارآمد و مؤثر میباشد؟
برای کارآمدی و اثربخشی احزاب در یک جامعه جدا از توانمندی احزاب لازم است که ساختار حقوقی قدرت نیز مناسب این موضوع باشد. حاکمیت در ادوار مختلف و با شیوههای مختلف جلو شکلگیری یک ساختار حقوقی مبتنی بر احزاب را گرفته و در نتیجه احزاب نتوانستهاند در بعضی از کارویژهها توانمندی و کارآمدی خود را بروز دهند. از سوی دیگر برای کارآمد بودن نهادی شبیه به احزاب خصوصاً با توجه به کارویژههایی که در بخشهای قبلی به آن اشاره شد، به زمانی برای ثبات و جا افتادن نیاز است. سرکوبهای ممتد و دورههای طولانی انسداد فضای سیاسی مانع از بلوغ احزاب در ایران و رسیدن به عالیترین سطوح کارکردی شده است.
از نظر توان خود احزاب، طبعاً احزاب نظیر دانشگاهها با نیروهای قدرتمندی که در اختیار دارند میتوانند بسیار مؤثر باشند اما به علت مشکل اولی که ذکر کردم این توان و قدرت فعلاً بروز نکرده است و ناگزیر احزاب درگیر مسائل حاشیهای و فرسایشی شدهاند.
رابطه بین مردم و احزاب را چگونه ارزیابی میکنید؟
استقبال عمومی مردم از احزاب در صدسال تاریخ تحزب در ایران خوب بوده است و درک نسبتاً دقیق و مثبتی نسبت به احزاب دارند ولی محدودیتها و فشارهایی که بر فعالین حزبی وارد میشود باعث شده است که برای ورود به احزاب و کنش ورزی سیاسی در قالب احزاب بسیار محتاط باشند. سابقه تعطیل و انحلال احزاب و مشکلاتی هم که برای فعالین حزبی ایجاد میشود باعث شده که اقبال عمومی مردم به احزاب کم باشد.
اما بیشتر مشکل احزاب با نخبگان جامعه است که به علتهای مختلف ترجیح میدهند هم در سیاست مداخله کنند و هم رد پایی از خود بجا نگذارند. این قشر از جامعه معمولاً ترجیح میدهند که در احزاب نباشند و تبعات کار حزبی را نپذیرند ولی اگر فعالیت حزبی به نتیجه رسید برای خود اندوختهای دستوپا کنند و چون حاکمیت در سالهای متمادی نشان داده در مسئولیتهای کلیدی مایل است از افراد مواج استفاده کند، این نخبگان، حزب را بهنوعی عامل محدودیت برای خود میدانند و تن به کار حزبی و تشکیلاتی نمیدهند. شما وقتی در حزبی وارد میشوید مجبور هستید یک چهارچوب مشخص را بپذیرید و در ادامه نسبت به آن پاسخگو باشید لذا این جنس از نخبگان برای فرار از پاسخگوئی ترجیح میدهند به طور واضح و مستقیم در احزاب حضور نیابند.
ارزیابی شما بهعنوان قائممقام حزب اراده ملت ایران از این حزب چیست؟ آیا این حزب میتواند تأثیرگذار باشد؟
حزب اراده ملت ایران در ابتدای تأسیس یک آسیبشناسی واضح و مشخص از وضعیت ایران داشته و برایناساس، حزب بر پایه یک تئوری مشخص شکلگرفته است. در ادامه کار نیز یک ساختار دقیق و غیرمتمرکز را پیریزی کرده و بر پایه مبانی نظری مشخصی در طی این سالها حرکت کرده است. اما به دلایل پیشگفته و مشکلات کار حزبی در ایران تعداد نیروهای فعال و مؤثر آن بسیار کم است و هنوز نتوانسته تأثیری در سپهر سیاسی ایران بگذارد. اقداماتی که در سالهای اخیر در این حزب انجام شده، همه، نمونههای بسیار جالب و کمنظیر در احزاب متأخر ایران هستند و اگر فضای مناسبی برای فعالیت پیدا کند مطمئناً میتواند پاسخگوی بخشی از مسائل و مشکلات ایران باشد. تمرکززدایی، کار دقیق حوزهای، برنامه محوری، تنوع رسانهای، شهرستانمحوری، توجه به اقلیتها و مسائل زنان و جوانان همه بنیانهایی هستند که اگر همراه با فضای مناسب کار حزبی شوند میتوان انتظار یک شکوفائی را از این حزب داشت.
اگر موافق باشید به بحث انتخابات بپردازیم. شما چند هفته قبل مسئول ستاد انتخابات حزب شدهاید، از نظر استقبال مردمی و سیاسیون، انتخابات 1400 را چگونه پیشبینی میکنید؟
با توجه به مدتزمان نسبتاً طولانی که تا انتخابات مانده جواب این سؤال را نمیتوان دقیق داد. ولی در حال حاضر و بر اساس ارتباطی که با اقشار مختلف جامعه دارم میزان استقبال مردم از انتخابات پائین خواهد بود. انتخابات مجلس نیز موید همین داستان است اما سیاسیون و احزاب بر اساس شناخت دقیقتری که از جامعه ایران و روندهای انتخاباتی دارند و با توجه به دخیل بودن پارامترهای متعدد در این امر، امیدوار هستند انتخابات پرشوری صورت گیرد و منویات مردم به منصه ظهور برسد.
اگر انتخابات از شور کمی برخوردار باشد دلایلش را چه میدانید؟
من مهمترین دلایل را در سه موضوع کماثر بودن منتخبین، نبود آزادی در انتخاب نامزدها و باور مردم به مؤثر بودن تحولات جهانی در امور ایران میدانم. کماثر بودن به این معنی که بهتدریج مشخص شده حیطه عمل نهادهای انتخابی نظیر ریاستجمهوری یا شورا در برابر نهادهای دیگر بسیار کم است درحالیکه انتظار مردم از این نهادها بسیار بیشتر از این است و دوم اینکه مکانیسم تأیید صلاحیت نامزدها باعث شده اقشار وسیعی از مردم نامزد مناسب با عقاید و دیدگاههای خود را نتوانند در بین معدود نامزدهای تأیید صلاحیت شده ببینند و این جدا از رأی دادن یا ندادن شور انتخاباتی را کاهش میدهد و دلیل سوم اینکه با توجه به اتفاقات سالهای اخیر بسیاری از مردم مسائل داخلی ایران را تابعی از مسائل بینالمللی میدانند و خیلی انتخابهای داخلی را مهم نمیدانند. در این مورد انتخاب آقای ترامپ بعد از آقای اوباما و تبعات بعدی این تغییر، در عمل درستی نسبی این عقیده را نشان داد.
چگونه میتوان مردم را با صندوقهای رأی آشتی داد؟
لزومی ندارد در این زمینه فردی یا افرادی کاری انجام دهند. اگر انتخابات به شیوه مناسب و کلاسیک برگزار شود خود مردم مطمئناً مشارکت خواهند کرد. فقط باید الزامات انتخابات رعایت شود وگرنه این لطفی نیست که حاکمیت در حق مردم انجام دهد. انتخابات از آن مردم و برای مردم است. متأسفانه از همان ابتدای شکلگیری نهاد انتخابات در زمان مشروطیت، این تصور در حاکمیت به وجود آمد که این ودیعهای است که حاکمان در اختیار مردم قرار میدهند و این حق را دارند که به شیوههای مختلف در آن دخل و تصرف کنند. ما مردم حق داریم هر کس را که صلاح میدانیم به عنوان منتخب خود برای مدیریت امور کشورمان برگزینیم. مسئولیت درست و غلط آن نیز برعهده خود ما است و اگر گاهاً اشتباهی نیز کردیم در دور بعد اصلاح خواهیم نمود و وظیفه حکومت در این میان به علت توان و گستره اجراییاش برگزاری انتخابات بدون هیچ مداخلهای و در هیچ مرحلهای است. چه مردم عادی و چه سیاسیون حرفهای اهمیت انتخابات را میدانند و به صندوق رأی به عنوان کمهزینهترین روش اصلاح امور نگاه میکنند ولی تضعیات و محدودیتهایی که در مسیر انتخاب واقعی مردم قرار داده شده رابطه مردم با صندوق رأی را دچار خدشه کرده است.
رویکرد کنونی جناح اصلاحطلب و احزاب موجود در آن برای انتخابات 1400 چیست؟
در جناح اصلاحطلب دو رویکرد کلان دراینرابطه وجود دارد. یک رویکرد معتقد است ما باید نامزدهای اختصاصی خود را معرفی کنیم و منتظر نظر نهادهای ممیز و در مرحله بعد مردم بمانیم و خصوصاً در مرحله اول انتخابات وارد ائتلاف با جریانهای دیگر نشویم. یک رویکرد معتقد است ما از همین ابتدا با توجه به شناختی که از نهادهای ممیز داریم و با توجه به شناخت از مردم، نامزدی را معرفی نماییم که بتواند از گردنه ممیزی عبور کند و بعد هم از مقبولیت مناسبی در بین مردم برخوردار باشد. هنوز موازنه قوا در داخل جریان اصلاحطلب دررابطهبا اتخاذ یکی از این دو رویکرد مشخص نشده و بستگی زیادی به پالسهای صادره از جانب حاکمیت دارد. حزب ما معتقد است که برای افزایش سرمایه اجتماعی جریان اصلاحطلبی، رویکرد اول ضرورت دارد و بهتر است ما بدون توجه به نظر نهادهای ممیز کننده نامزد یا نامزدهای خود را معرفی نماییم.
چالشهای مطرح در جریان اصلاحات نسبت به انتخابات 1400 و نامزدهای احتمالی آنها کدامها است؟
چالشهای متعددی در برابر جریان اصلاحات در انتخابات پیش رو وجود دارد. بعضی از این چالشها قدیمی و مسبوق به سابقه هستند و بعضی نیز جدید میباشند. در مورد چالشهای قدیمی میتوان به بحث تأیید صلاحیتها، رسیدن به نامزد واحد، نقش زنان و جوانان، و برنامه برای اداره کشور بعد از پیروزی اشاره کرد. در مورد چالشهای جدید باید به دو مورد انتخابات در شرایط پاندمی کرونا و بیانگیزگی آحاد مردم برای حضور در انتخابات اشاره نمود. در مورد نامزدهای احتمالی جناح اصلاحطلب ایده خاصی ندارم و معتقدم که از بین لیست طویل نامزدهای احتمالی نهایتاً شرایط بیرونی تعیینکننده نامزدهای نهایی خواهد بود و جریان اصلاحات نمیتواند بر اساس مناسبات درونی خود نامزد نهایی را تعیین کند. گرچه خود معتقدم که یک جریان سیاسی ریشهدار نباید منتظر تحولات بیرونی بماند و باید بر اساس مکانیسمها درونی خود و بر اساس شایستهسالاری نامزد نهائی خود را انتخاب نماید.
حتی اگر همچنان رد صلاحیتها را شاهد باشیم، توصیه به حضور مردم در پای صندوقها و انتخابات خواهید کرد و چرا؟
بحث فقط رد صلاحیتهای گسترده نیست، اگر مردم احساس کنند که رأی ایشان تغییری در شرایط ایجاد نمیکند، نمیتوان آنها را تشویق به رأی دادن کرد. مجموعه فرایندهای در پیش گرفته شده در سالهای اخیر باعث شده است این احساس در مردم به وجود آید که با استفاده از انتخابات نمیتوانند در اصلاح شرایط مؤثر باشند. گرچه ذات انتخابات و نهاد انتخابات مهم است و بهعنوان مهمترین دستاورد 100 سال اخیر و بعد از مشروطه باید حفظ شود ولی این موضوع تأثیر کمی در کشاندن مردم به پای صندوقها دارد. مردم باید واقعی بودن انتخابات را حس کنند؛ لذا ما هم بهعنوان بخشی از مردم که به طور جدیتر در قالب حزب به کنش سیاسی میپردازیم وقتی میتوانیم مردم را به مشارکت دعوت کنیم که اولاً نامزدهای خود ما بتوانند در انتخابات حضور داشته باشند و در ثانی بتوانیم این تضمین را به مردم بدهیم که منتخبین ما میتوانند مؤثر باشند.
در مورد انتخابات شوراها نکتهای وجود دارد که نباید از آن غافل ماند. علیرغم تمام مشکلات و محدودیتهایی که برای شوراهای شهر و روستا وجود دارد، انتخابات شوراها مسئله روزمره ما است، بالاخره کسی باید مسائل شهرهای ما را مدیریت کند، زبالهها را جمع کند، فضای سبز را حفظ نماید و سیستم حملونقل شهری را سامان دهد؛ لذا حضور در این انتخابات در هر شرایطی ضروری است و ما این توجه را از مردم خواهانیم که بین انتخابات شوراها و سایر انتخاباتها تفکیک قائل شوند و به طور فعالانه و مؤثر در انتخابات شوراها حضور یابند.
در روزهای گذشته مجلس در حال اصلاح قانون انتخابات ریاستجمهوری و تعیین شرایط نامزدهای آن بوده است و این موضوع به خیلی از مباحث دامن زده است، در این مورد نظر شما چیست؟
من به این مسئله از چند زاویه مختلف نگاه میکنم:
زاویه اول نفس قانونگذاری توسط مجلس در این مورد است. قانون اساسی به دلایل مشخصی در این مورد بسیار شفاف و بسیط حرف زده و تلاش کرده که با یک نگرش مدرن و دموکراتیک این اجازه را به آحاد مردم بدهد تا نامزد ریاستجمهور شوند. این در حالی است که عملاً قانون اساسی توسط مجلس محدود میگردد و این حق از آحاد جامعه سلب میگردد. این فرایند بهنوعی دور زدن قانون اساسی و بیاثر کردن آن توسط قوانین عادی است. البته موضوع مسبوق به سابقه است و قبلاً نیز شاهد چنین فرایندهایی بودهایم که مورد کمتوجهی قرار گرفته است. از طرفی معمولاً افراد مستقر در ساختار قدرت، گرایش به محدود کردن امکان ورود سایرین به نهادهای قدرت را دارند. این موضوع را در اکثریت پدیدههای اینچنینی میبینیم. مثلاً در هیأت ممیزه دانشگاهها یا در قوانین انتخاباتی برای ورود به مجلس یا شورا یا نهاد خبرگان. افراد مستقر در این ساختارها در هنگام تولیت خود مقرراتی را تصویب میکنند که شرایط ورود را برای دیگران سخت میکند. در اینجا معمولاً این نهادهای ناظر و نگاهبان هستند که جلو این بیعدالتی و تبعیض را میگیرند و مانع تصویب چنین قوانینی میشوند. در ایران متأسفانه نهادهای ناظر و نگاهبان این وظیفه مهم را بهخوبی انجام نمیدهند و اکنون شاهد هستیم که شروطی نظیر مدرک تحصیلی برای نمایندگی مجلس یا شورا مطرح شده و قاطبه جمعیت کشور را از حضور در این ساختارهایی محروم کرده است؛ لذا الان شاهد حتی حضور یک کارگر یا کشاورز واقعی در مجلس نیستیم. در این مورد خاص نیز، خود شورای نگهبان پیشنهاددهنده ایجاد محدودیت برای ثبتنام نامزدها بوده است. نهایتاً من نفس ورود مجلس به این قانونگذاری را در این مقطع زمانی و با این سرعت مطلوب نمیدانم و آن را تضعیفکننده نهاد جمهوریت میدانم.
زاویه دوم محتوای مادههای مصوب شده است. اکثر این مواد مصوب، راهحلهای کاذب برای به فراموشی سپردن راهحل اصلی است. دراینرابطه مثالی میزنم فرض کنید بیماری به علت التهاب آپاندیس به بیمارستان مراجعه کرده است. درمان و راهکار اصلی جراحی و خارج کردن زائده است. حال اگر شما بیاید تمرکز را روی داغ کردن شکم، زاویه دادن به بدن، باد زدن صورت بیمار، مالش دادن پاها بگذارید در حال انجامدادن اقدامات کاذب هستید، گرچه ممکن است بیمار متوجه این موضوع نشود و گمان کند شما کاری انجام میدهید. در بحث انتخابات در ایران، مشابه همه دنیا، راهکار اصلی حزبی شدن انتخابات است و بخش اعظم مشکلات انتخاباتی ایران را حل خواهد کرد. متولیان امر نمیخواهند کار اصلی را به دلایل مختلف انجام دهند لذا سراغ راهحلهای کاذب میروند وگرنه اگر نظام گزینش حزبی حکمفرما باشد هیچ نیازی به گذاشتن این شرط و شروطها نخواهد بود. برای همین محتوای مادههای مصوبشده جای بحث تخصصی را ندارند.
زاویه سوم تصویب قانون به نفع فرد یا افراد خاص یا به ضرر افراد دیگری هست. این شائبه در تصویب قوانین اینچنینی همیشه وجود دارد و بیمورد هم نبوده است. اصلاً ذات تأیید صلاحیت با هدف محروم کردن عدهای از نامزدی بوده است. در این مورد هم بر همین روال عمل شده فقط چون عریانتر از سایر موارد بوده جلبتوجه کرده است. وگرنه بهطورکلی و در طی تمام سالهای استقرار جمهوریت در ایران ما شاهد حذف افراد به دلایل مختلف بودهایم و اجازه ندادهایم که یک فضای بیطرفانه برای انتخاب شوندگان و انتخابکنندگان ایجاد شود و همه اقشار جامعه بتوانند نامزد مطلوب خود را راهی کرسیهای قدرت نمایند. در این مورد حضور آقای قالیباف در کسوت ریاست مجلس، به این شائبه در مورد خود ایشان، دامن زده است و از طرفی تدوین موادی که حذف آقای ظریف را آماج قرار داده است. گرچه من هر دو مورد را چندان مهم نمیدانم چراکه احتمال حضور این دو نفر چندان بالا نیست. این حاشیههای ایجاد شده فقط باعث میشود که اصل قضیه یعنی قانونی کردن محدودیت انتخاب مردم و تضعیف قانون اساسی، کمتر مورد توجه قرار گیرد.
آیا با روی کار آمدن رئیسجمهور نظامی موافق هستید؟
نظامی بودن یا نبودن رئیسجمهور مسئله فرعی در انتخاب رئیسجمهور است. چندین ویژگی دیگر ابتدا باید در فرد وجود داشته باشد و بعد به این مسئله بپردازیم من به دو مورد از این ویژگیها در بالا اشاره کردم. بحث داشتن تیم کارآمد و با مهارت؛ و داشتن ذهنی پیچیده، خلاق و نوآور. اکثریت نظامیان به علت ماهیت سیستم نظامی در ایران، نهتنها فاقد این دو ویژگی هستند بلکه امکان کسب آن را در کوتاهمدت هم ندارند و علاوهبرآن نقطه ضعفهای دیگری نیز بهطورکلی و با توجه به تربیت نظامی خویش دارند. نقطه قوت یک رئیسجمهور نظامی بهزعم موافقین این افراد اقتدار است که من این نوع از اقتدار را در شرایط ایران کارآمد نمیدانم و معتقدم باید با شیوههای دیگری اقتدار دولت را ایجاد و تقویت کرد؛ لذا من بهشخصه با توجه به شرایط کشور در این مقطع زمانی حضور نظامیان را در این عرصه به مصلحت کشور نمیبینم. حتی اگر در ابتدای امر با یک اقتدار نسبی روبرو باشیم در میانمدت و با روبرو شدن با پیچیدگیهای مدیریت کلان کشوری نظیر ایران خواهیم دید که اقتدار مشکل ما را نهتنها حل نمیکند بلکه خود معضلی بر مجموعه معضلات میافزاید.
در باره حاما بگویید رویکرد حاما در این انتخابات چگونه است، آیا دارای کاندیدای احتمالی خواهد بود. دلایل روی آوری حاما به سیاست خرد را در چه چیز میدانید، این سیاست خرد و محلی برای همیشه ادامه خواهد یافت؟
حزب اراده ملت ایران برای اینکه بتواند آزادی عمل بیشتری داشته باشد و مستقلانهتر در کنشهای سیاسی حضور یابد در ماههای اخیر از تشکیلات شورای هماهنگی اصلاحات و نهادهای مرتبط خارج شده است و اکنون رویکرد خاص خود را در انتخابات دنبال میکند. در انتخابات ریاستجمهوری ما نامزد اختصاصی نداریم و منتظر میمانیم که ببینیم شرایط کلی کشور و فضای انتخاباتی به چه سمتی میرود و بر آن اساس تصمیم خواهیم گرفت. ولی در مورد انتخابات شوراها تصمیم حزب برایناساس بوده است که با نامزدهای اختصاصی خود وارد عمل شود و فعالانه در کارزار انتخابات شرکت کند.
ما در حزب اراده ملت ایران همانند بخش وسیعی از مردم متوجه شدهایم که میزان اثرگذاری ما در مسائل کلان بسیار محدود نگاه داشته شده است و نه از طریق نهادهای انتخابی و نه از طریق ارائه هشدار و تنذیر و مشاوره نمیتوانیم بر هسته سخت قدرت اثری بگذاریم لذا تصمیم گرفتهایم که فعلاً و تا این شرایط وجود دارد محدوده عمل خود را به سمت مسائل خردتر، ببریم. در سالهای اخیر و همپای جریان اصلاحات و بخش وسیعی از مردم ما تمام تلاش خود را کردهایم تا بتوانیم در جهت اصلاح امور و پیشبرد کارها گام برداریم ولی در نهایت نهتنها دستاورد شایان توجهی نداشتهایم بلکه هزینه زیادی نیز متحمل گشتهایم؛ بنابراین ترجیح دادهایم در فضای متفاوتی به کنش ورزی بپردازیم. طبیعی است که وقتی گروهی فضا را برای کار مناسب نمیبیند یا باید سکوت کند یا به دنبال تغییر فضا برود و ما چون دغدغه ایران و مردم را داریم و نمیتوانیم در برابر مشکلات سکوت کنیم تصمیم به تغییر فضا و زمین بازی گرفتهایم. ما امیدوار هستیم در این فضای متفاوت بتوانیم بیشتر اثرگذار باشیم و لااقل مشکلات بخشی از تودههای مردم را حل کنیم. از طرفی حتی در بدترین شرایط سیاسی نیز مسائل روزمره انسان تعطیل نمیشود و لازم است که مورد توجه تکتک مردم قرار گیرد. مسائل شهرها و روستاهای کشور گرچه تحت تأثیر مسائل کلانتری هم قرار دارند ولی از جمله مسائلی هستند که میتوان آنها را در حوزه خرد طبقهبندی کرد. برایناساس حوزه سیاست خرد در هیچ شرایطی تعطیل شدنی نیست و باید به آن پرداخت.
برنامه حزب اراده ملت ایران برای انتخابات ریاستجمهوری و شوراها چگونه خواهد بود؟
ما در انتخابات ریاستجمهوری نامزد اختصاصی نداریم و برای همین برنامه ویژهای تا روزهای آخر نداریم؛ اما به علت اهمیت این موضوع، درصورتیکه در ماههای آخر منتهی به انتخابات هم آن مسائلی که در بالا ذکر کردم (میزان رغبت مردم برای مشارکت - مسئله انتخابات آزاد - محدوده عمل رئیسجمهور) حل شده باشد و هم بین نامزدهای موجود، فردی را با توجه به شرایط، مناسب این منصب بدانیم؛ بعد از مذاکرات لازم با ایشان وارد کارزار انتخاباتی خواهیم شد.
اما در مورد انتخابات شوراها، مطمئناً نامزدهای اختصاصی خودمان را خواهیم داشت. در این دوره تلاش میکنیم چند موضوع را محور قرار دهیم. در شهری نامزد معرفی میکنیم اول اینکه یک برنامه دقیق، علمی و عملیاتی برای آن داشته باشیم. دوم اینکه تشکیلات حزبی ما میزانی از قوامیافتگی را در آنجا داشته باشد و سوم اینکه بتوانیم پاسخگوی عملکردش بعد از انتخابات باشیم. در همین راستا در ماههای آخر انتخابات و بعد از مشخص شدن برنامه و نامزد اختصاصی حزب در هر شهر یا روستا، به بحث شناسائی نامزدهای همسو و ائتلاف احتمالی با ایشان در قالبهای مختلف میاندیشیم.
ما گمان میکنیم که برای حل بخشی از مشکلات موجود لازم است تیمی کار کنیم، برنامه داشته باشیم، و پاسخگو باشیم؛ لذا در حد بضاعت خود تلاش میکنیم در برنامه انتخاباتی حزب برای شوراهای شهر و روستا این موارد را رعایت کنیم.
حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی