سرمقاله

گفتمان بی‌حسی و بی‌حسی گفتمانی خرد جمعی در محاق

  بزرگنمایی:

ادامه از صفحه اول:  متأسفانه این وضعیت، خود مسئولین نظام را هم در برمی‌گیرد. گویا نوعی گفتمان بی‌حسی تمام کشور را در برگرفته است. بحث این‌که مواضع ایران در قبال بیگانگان درست یا اشتباه است، نیست بحث این است که خطری که کشور را تهدید می‌کند به‌هیچ‌وجه جدی گرفته نمی‌شود. بر اساس آنچه در این کشور بعد از سال 57 روی داده است همه امور می‌بایست از کانال موافقت مردم به‌عنوان ولی‌نعمت نظام بگذرد ازنظر امام خمینی بالاترین فرد نظام درنهایت خدمتگزاری بیش نیست و خود را نیز خدمتگزار می‌نامید. گرچه برای اثبات این نظر اصلاً نیازی نیست از امام خمینی فکت و دلیل آورده شود چراکه این مسأله از بدیهیات انقلاب و نظام ما است. اما در چهل‌سالگی نظام و انقلاب اصلاً زیبنده نیست. ما شاهد این‌همه انفعال از سوی مردم باشیم. اگر به‌واقع همه پذیرفته‌اند که ما در جنگ هستیم، چطور صداوسیما رسماً علیه یکی از رئوس نظام یعنی دولت برآمده از آرا مردم موضع می‌گیرد؟ و کسی هم اعتراض نمی‌کند؟ رازهای مگوی دولت فاش می‌شود و جاسوسی برای بیگانگان مصداق بارز آن است در سکوت برگزار می‌شود؟ محافلی در داخل که موردحمایت نهادهای انتصابی هستند هم‌صدا با بیگانگان اعمالی انجام می‌دهند و دادستان یا مدعی‌العموم غایب عجیب ماجراست؟ در مهم‌ترین مسأله سال‌های اخیر مانند برجام شاهد انواع کارشکنی داخلی هستیم و در کمال پررویی در مقابل آرا مردم ایستاده و به آن تمکین نمی‌کنند؟ در بحث حباب قیمت‌ها در مسأله ارز و سایر کالاها و احتکار آن‌که رد پای نهادها در آن کاملاً دیده می‌شود در این سکوت وحشتناک چه چیزی جز حاکم شدن گفتمان بی‌حسی را می‌توان دید؟ و خلاصه آن‌که رد جنگی داخلی علیه آرا ملت را به‌خوبی می‌توان مشاهده کرد ولی سکوت احزاب و رسانه‌ها و نهادهای مدنی به چه معناست؟ چرا ولی‌نعمتان انقلاب و نظام خود درصحنه نیستند؟ رسانه‌های ما اعم از اصلاح‌طلب و اصول‌گرا پر است از اظهارنظرهایی که دیگر خریداری ندارد. و این در حالی است که بارها حضور پرمعنای مردم در انقلاب و دوم خرداد و بعد آن نشان می‌دهد. که شعور و خرد جمعی مردم ایران همواره از تحلیل‌ها و دیدگاه‌های نخبگان سیاسی و روشنفکران در ویترین و وابسته به جریانات سیاسی جلوتر بوده است. و در این رابطه کار این نخبگان چیزی جز تصاحب پیروزی‌ها و تبدیل آن به حماسه و کشیدن حصاری از خودی‌ها و آقازاده‌ها و ژن‌های برتر خویش و ترجیح نفع آنی برای خود و خودی‌هایشان نبوده است.
اخیراً مصاحبه‌ای از یکی از چهرهای شاخص اصلاح‌طلبی دیدم که توصیه می‌کرد. اروپا را به سمت آمریکایی‌ها هل ندهند. و مدت‌ها هم هست که بحث از آشتی ملی و ... نقل محافلشان شده است.
این در حالی است که در درون جنبش اصلاح‌طلبی جنگ بی‌صدایی برای حذف و تصفیه منتقدین در جریان است و درحالی‌که خود این آقایان خصوصاً احزاب دولت‌ساخته جریان اصلاحات بانفوذ در نهادهای صنفی و حزبی عضو شورای هماهنگی و با سوءاستفاده از نفوذ معنوی و گفتمانی خود کسانی را برای رهبری این تشکل‌ها می‌فرستند که با تصمیمات آنان مخالفت نکنند و یا در بهترین حالت تبعیت و پیروی داشته باشند و بدین ترتیب پروژه حذف مخالفین خود را عملی کنند، صحبت از آشتی ملی می‌کنند؟! به دیگران توصیه می‌کنند اروپا را به آغوش آمریکایی‌ها هل ندهید. اما خودشان در عمل دایره اصلاح‌طلبی را روز بروز کوچک‌تر می‌کنند. به شورای نگهبان ایراد می‌گیرند که اعضای اصلی ما را رد صلاحیت می‌کنند و ما مجبوریم افراد ضعیف خود را در لیست قرار دهیم اما درجایی که اختیار دارند و می‌توانند افراد قوی را در لیست قرار دهند، خودشان افراد قوی و بالطبع منتقد را حذف می‌کنند تا افراد بله‌قربان‌گو و ضعیف قرار گیرند و این داستان سر دراز دارد.
هر موقع مردم به آنان رأی دهند عزیز و محترم‌اند و اگر رأی ندهند نادان و جاهل و ... به نظر می‌رسد انقلاب ازآنجا آسیب دیده است که رأی مردم برای اینان چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا محلی از اعراب ندارد راز ایست و توقف و ناکارآمدی همه سیستم‌های مدیریتی کشور نیز به همین مسأله برمی‌گردد.
و اما چرا خرد جمعی برای جامعه ما ضرورتی انکارناپذیر دارد؟
 درجایی که هیچ‌چیزی واقعی نیست، نه نخبگانش و نه صاحب‌نظرانش، نه سیاسیونش نه احزابش، نه مطبوعاتش و نه نویسندگانش که بیشتر پروپاگاندا نویس هستند تا این‌که غبار جهل و بی‌خبری را از لایه‌های متفکر و اندیشمند جامعه روبیده و آشکارش کنند، این خرد جمعی است که می‌تواند راهگشا باشد همان‌طور که در انقلاب و در دوم خرداد شاهد آن بودیم. درواقع راه انقلاب و دوم خرداد را همین لایه‌های آگاه و ناشناخته درون جامعه آشکار کردند.
در غیاب خرد جمعی این نخبگان بی‌خبر از همه‌چیز و همه‌کس، هر روز نظری می‌دهند و گاه متضاد و متناقض هم و البته انتظار دارند در انتخابات پیش رو مردمی که بیشتر از آنان می‌فهمند بیایند و یکی ازنظرهای بی‌ربطشان را تأیید کنند.
 اکنون مدت‌هاست که نه‌تنها نمی‌توان از دولمردان دروه اصلاحات نقد کرد، بلکه از ایشان نباید حرفی زد جز تملق و چاپلوسی. ایشان که سهل است از سایر نهادهای بالادستی اخیر جریان نیز نمی‌توان انتقاد کرد.
در انتخابات گذشته در جواب اظهارات یکی از لیدران انجمن اسلامی پزشکان که ریاست دوره‌ای شورای هماهنگی را هم عهده‌دار شده بود، مطالبی از سوی دوستان تهیه شده بود که هیچ جریده اصلاح‌طلبی حاضر نشد آن را چاپ کند چراکه آن نخبه معروف نقد شده بود.
با این وصف داستان ما شده داستان کسی که هم پیاز خورد هم کتک و نهایتاً جریمه هم پرداخت کرد. خب اگر قرار بود که مقام مقدس غیرقابل نقد داشته باشیم. پس چرا این‌همه هزینه دادن و زندان رفتن؟ همان اول مقام مقدس رو قبول می‌کردیم و این‌همه هزینه بیخود نمی‌دادیم؟!
مشکل اینجاست که چه اصلاح‌طلب چه اصولگرا رأی مردم و خرد جمعی را باور ندارند. برای اینان رأی مردم تزئینی است. یعنی مردم نباید نظری بدهند مردم فقط بیایند و به پیشنهادهای اینان رأی بدهند. اینان در سایه‌یِ استبداد و رسانه‌های جمعی‌شان باورشان شده که نخبه هستند، و بیشتر از دیگران می‌فهمند. این وارونگی کجا باید خاتمه پیدا کند؟ و خرد جمعی کی باید از محاق پدرخواندگان و مصادره کنندگان کوته نظر خلاص شود؟ کی زمان آن فرا خواهد رسید که گوش جان به‌نقد نه!، بلکه به تخطئه ولی‌نعمتان انقلاب و اصلاح‌طلبی بسپارند؟ به یاد داشته باشید آنان که باد می‌کارند سرانجام طوفان درو خواهند کرد.


نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

ضرورت حکمرانی حزبی در اینجا و اکنون کشور

طبقات ناراضی در جدال با سرمایه‌داری

گرجستان در تقاطع بحران‌ها؛ انتخابات شهرداری و اعتراضات خیابانی

انقلاب وسطی (وسطا) پیش‌درآمد

از برجام تا بازگشت تحریم‌ها؛ روایت ناتمام دیپلماسی و منطق قدرت

مکانیسم ماشه: «مرگ تدریجی امید در پازلی از تحریم و بحران»

استراتژی ایران در شرق: موازنه قدرت یا طراحی نظم منطقه‌ای؟

توصیه نامه سیاسی

معرفی کلی مدل اقتصادی سوئد:

جین گودال تولد و دوران کودکی

جاماندگی

ریشه‌ها و ورود گوجه‌فرنگی به ایران

زنان غیرنظامی در غزه: بار سنگین جنگ بر دوش بی‌صدایان

من پاییز سرد می‌خواهم

فشار اقتصادی و بحران خاموش خودکشی

سالاد کاهو

تا می‌توانی بنویس

کتاب نهنگ که بیشتر می‎خواست

جهان در هفته ای که گذشت (99)

ارسال کتاب «پلنوم چهارم حزب اراده ملت ایران» به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

انتصاب مدیر جدید پژوهشسرای ملاصدرا زنجان

برگزاری پلنوم چهارم حزب اراده ملت ایران پیش از کنگره سراسری یازدهم

برگزاری نشست اصلاح‌طلبان نیشابور برای انتخابات شورای شهر

نشست هم‌اندیشی اصلاح‌طلبان نیشابور با موضوع «برای انتخابات شوراها چه باید کرد؟»

تشکیل نخستین نشست کارگروه تدوین برنامه استراتژیک «حاما»

چپول

تحلیل راهبردی ISTAR و تأثیر آن بر امنیت ملی ایران

سبقت تورم از افزایش حقوق چگونه قابل مدیریت است؟

ضرورت پرداختن به جامعه‌شناسی زبان

توصیه ضدترور برای نیروهای امنیتی

سازمان‌های مردم‌نهاد و تعهد سازمانی

نواختن سرنا از سر گشاد آن

کهن الگوی زن- قهرمان در افسانه های ایرانی

جهان در هفته ای که گذشت(98)

معرفی کتاب کاربست فلسفه در اخلاق حرفه‌ای چاپ دوم - به ضمیمه سه مقاله در باب دروغ، عقلانی زیستن و فضائل اخلاقی

راهی که به فردا نمی‌رسد

جنگ و سیاست، رکود اقتصادی روسیه در سایه بحران‌های طولانی

سه عنوان تازه از انتشارات حزب اراده ملت ایران

«مدرسه حزبی 2»؛ پاییز آموزش، دیپلماسی و اندیشه در افق سیاست ایران

آغاز «سه‌شنبه‌های گفت‌وگو» به صورت مجازی با حضور دکتر بیژن عبدالکریمی

زن و محیط‌زیست در آیینه‌ آثار بهرام بیضایی

همه چیز رو به زوال است

معرفی کتاب «بچه‌های راه‌آهن»

پیشگام جنبش محیط‌زیستی جهان

بازتعریف عدالت و هویت در دنیای معاصر

تاریخ در آیینه، آزمونِ امروز

حضور هنرمندان جهان در کنسرت خیریه «با هم برای فلسطین»

همه چیز برای آنهاست

دریچه‌ای دیگر، برای نگریستن!

برگزاری پلنوم چهارم حزب پیش از کنگره سراسری یازدهم