فوتبال و سمفونی ناکوک شادی و غم اندیشه

فوتبال و سمفونی ناکوک شادی و غم

  بزرگنمایی:
تب فوتبال این روزها بالا گرفته.حتی آن‌ها که دلخورند زیرزیرکی و بی‌هیجان اخبار جام جهانی را پیگیری می‌کنند. چه آن‌ها که از اساس فوتبال را واجد ارزش نمی‌دانند و چه آن‌ها که به قول خودشان از فوتبال و تیم ملی دل بریده و قهر کرده‌اند.

تب فوتبال این روزها بالا گرفته.حتی آن‌ها که دلخورند زیرزیرکی و بی‌هیجان اخبار جام جهانی را پیگیری می‌کنند. چه آن‌ها که از اساس فوتبال را واجد ارزش نمی‌دانند و چه آن‌ها که به قول خودشان از فوتبال و تیم ملی دل بریده و قهر کرده‌اند.
سرچشمه این ناسازگاری به چسباندن یک کارکرد نامتناسب به ورزش، به‌خصوص ورزش فوتبال برمی‌گردد. چه حاکمیت که سالیان سال از فوتبال به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده کرده و چه جامعه معترض که اینک به همین رویکرد حکومت روی آورده. درست است که ورزش حرفه‌ای در عرصه بین‌المللی کارکردهای سیاسی و اجتماعی پیدا کرده، اما انگار، این‌جا و اکنون، از کوک خارج شده و هیچ‌چیز در جای خودش نیست.
نه فوتبالیست و یا هر ورزشکار دیگر یک کنشگر سیاسی یا اجتماعی است، نه برتری در یک میدان ورزشی غلبه بر یک خصم. البته این قاعده عام نیست و هر ورزشکاری می‌تواند در قامت یک کنشگر نیز ظاهر شود. اشتباه و ناسازگاری همینجاست که استثناء قاعده شده!!
دو قطبی‌ای شکل گرفته و هر کدام انتظار دارد که ورزشکاران مطالبات آنان را نمایندگی کند. این اعوجاج از عقلانیت به جایی رسیده که نیروهای امنیتی و یگان ویژه در انظار عموم به پایکوبی و شادی می‌پردازند و فوتبالیست‌ها به اظهارنظر اجتماعی و سیاسی. چه عقلانیتی در پس این ماجراست که نیروی نظامی، در هنگام انجام وظیفه، با هیمنه و جبروت یک سرباز چنان حرکاتی کند؟! انگار هیچ چیز جای خودش نیست!
شرح وظایف نیروهای امنیتی مشخص است، هیچ‌کس نمی‌تواند انکار کند که در اغتشاش و بلبشو همین نیروها ملزم و موظف به برخورد قاطع هستند. این برخورد که لاجرم باید قاطع و پرقدرت باشد دارای قواعد و چهارچوب‌های سازمانی و حتی اخلاقی ا‌ست و عدول از آن خطاست.
حال اگر نیروی امنیتی خارج از این چهارچوب اقدامی انجام دهد، آیا  می‌توان اصل وجود چنین قوای قهریه‌ای را به چالش کشید؟ مگر می‌شود یک حکومت و ارگان قهریه‌ آن مجهز به گارد ویژه و نیروهای ضد شورش نباشد.
اما سخن این‌جاست که کارکرد چنین قوایی، هر چند تلخ، برقراری نظم و پیشگیری از نابسامانی و غم است، نه شادی و پایکوبی. به همین ترتیب هم، کارکرد و وظیفه‌ی ورزشکار، دفاع از یک نظام، ایدئولوژی یا یک مطالبه عمومی نیست.
هر کدام از این دو گروه، در جای خود، می‌تواند کارکرد دیگری نیز داشته باشد. سرباز می‌تواند خارج از حوزه انجام وظیفه‌اش همراه با مردمش، در شادی و غمشان شریک شود، فوتبالیست هم می‌تواند قبل یا بعد از هر رقابت به کنشگری مدنی بپردازد. او نه مسئول شادکردن جامعه است و نه مسئول مطالبات آن‌ها.
غم‌ها و شادی‌ها، موفقیت‌ها و شکست‌ها محصول خواست هریک از ما از عملکرد اینان است. اگر ما موفقیت نیروهای امنیتی را خواهان باشیم، از سرکوب اغتشاش شاد می‌شویم و اگر طالب پیروزی ورزشکاران باشیم و آن‌ها را محق بدانیم از بردشان لذت می‌بریم و شاد می‌شویم. اما این به آن معنا نیست که هر کدام از این دو گروه وظیفه دارد در ایجاد شادی یا غم ما، سرکوب یا بیان اعتراض ما و در موفقیت یا شکست اجتماعی و سیاسی ما اقدامی‌ کند.
البته پیداست و کتمان نمی‌توان کرد که کارکرد مطلوب هر کدام، تا زمانی‌که در چهارچوب مشخص خودش صورت گیرد، به انسجام ملی و تعالی جامعه مدد می‌رساند، اما از آن هم واضح‌تر است که خروج هر کدامشان از چهارچوب مفهومی و سازمانیش موجب پریشانی و بی‌نظمی، و از آن بدتر، موجب خسران و زیان می‌شود.
چه از نیروی امنیتی انتظار برخورد خارج از وظیفه داشته باشیم، چه انتظار همراهی با پایکوبی و شادمانی مردم و چه انتظار مطالبه‌گری سیاسی یا اجتماعی از فوتبالیست در میدان رقابت داشته باشیم، در انجام وظیفه‌ آن‌ها اخلال کرده‌ایم.
همچنان که در یک سمفونی، هر نوازنده بنا به مقتضای خود و بر اساس آن‌چه وظیفه‌ ذاتی اوست باید بنوازد، هر وظیفه نیز در جای خودش و در غالب کم و کیف معین خودش باید صورت گیرد. چه بسا در یک سمفونی که قطعه‌ای شاد را می‌نوازد، اقتضا کند که نوازنده‌ای نت‌های محزونی را بنوازد و یا برعکس، چه بسا در قطعه‌ای غمگین، چنان‌چه نوای یک ساز مشخص را خارج از سمفونی در نظر بگیریم و بشنویم، شاد و ناهمگون با کل سمفونی باشد.
هیچ طبلی، اگر به تنهایی زده شود، نه شاد است و نه غمگین. این مائیم که از برآمد کل هارمونی یک آهنگ، شاد می‌شویم یا محزون. کل یک سمفونی می‌تواند محتوای غمناک یا طربناکی القا کند، وگرنه تلاش هر ساز، به تنهایی، سمفونی ناکوک و بد صدایی است که فرجامش نه غم است و نه شادی، نه تعالی است و نه ابتذال، نه انسانی است و نه ضد بشری. عذاب است و تنها عذاب.


کاظم طیبی فرد


نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

از تهدید تا فرصت ایران و دوراهی تدبیر یا هیجان

اعتماد عمومی به مثابه ثروت

حجله‌ی آتش و خون

درس‌هایی در 12 روز

جنگ های جدید چگونه است؟

جهان در هفته ای که گذشت(97)

چهارمین پلنوم حزب اراده ملت ایران در مهر ماه برگزار می‌شود.

گرجستان؛ سفره‌ای کوچک، اما باز برای همه

«مدرسه حزبی 2» در آستانه آغاز؛ پاییز امسال با نیرویی دوچندان

کتاب «امنیت پایدار آب و سیاست خارجی» راهی چاپخانه شد

انتصاب مشاور جوان و رئیس شورای مشورتی جوانان خوزستان

24 آگوست، نمایش قدرت و وحشت شوروی

پدر علم کویرشناسی ایران

فقط ما بودیم و بس

مدرسه حزبی؛ از رؤیا تا نهاد

به تمامی رعیت، اما بزک‌شده

روز مبارزه با تروریسم فراتر از مبارزه نظامی، به‌سوی امنیت پایدار با رویکردی جامع و ملی

در راه مانده

معرفی کتاب امنیت پایدار آب و سیاست خارجی

معرفی کتاب «خرس کوچولو و خرس بزرگ»

جامعه‌شناسی نقش زنان در سازمان‌های مردم‌نهاد

نقد کتاب «انضباط بدون گریه»

بازگشت به نهاد: راهی برای عبور از فرسایش سیاست

جنگ بزرگ - صلح بزرگ

پروژه وفاق پزشکیان؛ رجعتی به دوران پیشا خاتمی

تله‌های سه‌گانه پیشِ روی تصمیم‌گیران

سیاست و بالن آرزوها

میزان نفوذ موساد در ایران

سقوط طبقۀ متوسط این گونه روی می‌دهد

افول نفوذ روسیه در قفقاز جنوبی

خاورمیانه در تلاقی قدرت و کرامت: حقوق بشر، قربانی غفلت استراتژیک

تاسیان

«اندر حکایتِ حکمرانی دشمن‌یار»

ارزش پاسخگویی

مادر بودن یک امتیاز است

معضلاتِ حل معضل!!

فرسایش خاک و نقش شخم زدن در آن

معرفی کتاب صداهایی برای برابری

بررسی راه‌های جذب و نگهداشت سرمایه انسانی داوطلب در سازمان‌های مردم نهاد

جهان در هفته ای که گذشت(96)

برگزاری پلنوم تعیین استراتژی و راهبرد حزب پیش از کنگره

سومین هفته مدرسه حزبی؛ تلاشی ماندگار برای پرورش اندیشه‌های نو با وجود همه چالش‌ها

انتشار قریب‌الوقوع کتاب «برابری، تضمین‌کننده منافع جمعی»

بیانیه حزب اراده ملت ایران درباره پس‌گرفتن لایحه مقابله با محتوای فضای مجازی: خواستار شفافیت و مشارکت در سیاستگذاری

حقیقت؛ نخستین قربانی هیاهو

پرونده جنگ در دادگاه تاریخ

سناریوهای پیش رو در جنگ بین جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل

چطور ایران ضربه خورد

خوزستان و همبستگی اجتماعی

بیمه وهوش مصنوعی