آموزش در مقطع ابتدایی، زیر سایه طرح‌های بی‌فایده

موازی‌کاری‌های موهن، مضر و مخل نوشتار

موازی‌کاری‌های موهن، مضر و مخل

  بزرگنمایی:
مقدمه: یکی از طرح‌هایی که برای شناسایی و هدایت استعدادهای برتر طراحی و مطرح شده، طرح شهاب است. طرحی که قرار است استعداد هر دانش‌آموز را شناسایی کند تا سیکل معیوب آموزشی کشور که تمام دانش‌آموزان را تنها به سمت و سوی دانشگاه‌ هدایت می‌کند و این هدایت نیز در مسیرهای نادرست و گاه خارج از توانایی آنها صورت می‌گیرد، اصلاح گردد.

نوشته: سمانه فاخری

مقدمه: یکی از طرح‌هایی که برای شناسایی و هدایت استعدادهای برتر طراحی و مطرح شده، طرح شهاب است. طرحی که قرار است استعداد هر دانش‌آموز را شناسایی کند تا سیکل معیوب آموزشی کشور که تمام دانش‌آموزان را تنها به سمت و سوی دانشگاه‌ هدایت می‌کند و این هدایت نیز در مسیرهای نادرست و گاه خارج از توانایی آنها صورت می‌گیرد، اصلاح گردد. البته هدف اصلی این برنامه، شناسایی دانش‌آموزان دارای استعدادهای برتر کشور و هدایت آنان در مسیر تحصیل باکیفیت، مهارت‌آموزی و پرورش استعدادهای خاص آنان است. این برنامه، مهم‌ترین برنامه شناسایی مستعدان برتر در عرصه آموزش عمومی و اولین همکاری گسترده بنیاد ملی و وزارت آموزش و پرورش کشور است. نکته حائز اهمیت اما این است که این طرح سال‌ها به تعویق افتاده و امروزه نیز به دلیل نبود زیرساخت‌ها به شکل محدودی اجرا می‌شود. از این گذشته نکات مبهم و ملاحظات قابل تاملی دارد از جمله اینکه آیا طرح شهاب باید بار انتخاب تیزهوش را بر دوش بکشد یا طرح شهاب، آیا در مبانی نظری و مفهوم‌پردازی، به سردرگمی دچار نیست؟ از سوی دیگر آیا امروز خروجی این طرح با این تأکیدات جدی مسئولین آموزش و پرورش بدیهی و ملموس بوده است؟ و آیا استعداد دانش‌آموزان در صورت کشف، به سمت و جهت درستی هدایت می‌شوند؟


هر جا سخن از آموزش باشد، همگان مؤید اهمیت آموزش در مقطع ابتدایی هستند؛ چه متخصص و چه عوام.
آموزگاری، یعنی معلمی در مقطع ابتدایی، علاوه بر اهمیت، زحمت و مشقت بسیار دارد. مواجهه با انواع دانش‌آموزان با انواع ویژگی‌های فردی و ذهنی، کنترل و مدیریت آنها در نظم کلاس، در عین ارائه‌ی محتوای آموزشی به شکلی که یادگیری آن مقدور و مفید باشد، مهمترین و اصلی‌ترین دغدغه و البته اصلی‌ترین وظیفه یک آموزگار است. بر این مشقت‌ها، کمبود وقت، نامناسب‌بودن فضای کلاس از جمله میز و صندلی‌ها که موجب خستگی دانش‌آموزان می‌شود را باید افزود.
خلاصه، هرچه از مشقت‌های معلمی بگوییم، مشقت‌های آموزگاربودن بسی بیش از آن است. بر این مطلب مناقشه‌ای نیست ولی آیا چنین وظیفه‌ای نیاز به پشتیبانی ندارد؟!
شاید پر توقعی‌ست وقتی پشتیبانان‌مان موانع بیشتری ایجاد می‌کنند، موانعی که نه منطقی‌اند و نه علمی. گرچه به هر دو متمسک و متصل می‌شوند و توجیهی بیابند. وظایف آموزگار، با تمام انتقادهایی که بر چهارچوب آن وارد است، مشخص و مدون شده اما خودشیرینی طرح‌هایی با بهانه پشتوانه علمی یا اجتماعی، ظلم مضاعفی است که مخلّ انجام وظیفه آموزگار و صد البته مخلّ یادگیری نوآموزان است.
در طول سال تحصیلی و در اثنای تقلای آموزگاران و حتی تا واپسین روزهای تابستان، آموزگاران مشغول انجام طرح‌هایی هستند که نه تنها فایده‌ای ندارند، اغلب مضر و هزینه‌بر نیز هستند.
طرح‌هایی مثل “شهاب”، “نماد”، “بوم”، “ جابر ابن‌حیّان”، “مهارتهای زندگی” و... از این جمله‌اند. هر کدام از طرح‌های نام برده شده، در سال اول اجرا، با رنگ و لعاب علمی و اجتماعی و بعضاً با ارائه پاداش‌هایی برای اجراکنندگان به راه می‌افتند اما چند صباحی بعدتر به وظیفه‌ای بی‌مزد و منت تبدیل می‌گردند که هزینه بسیاری نیز مصروف می‌گردانند.
با هر سنجه‌ای این طرح‌ها را بسنجیم، دو طرح “شهاب” و “ نماد” قابل دفاع نیستند. فقط موازی‌کاری‌های پر هزینه‌ای هستند که با حداقل منطق علمی و تجربه نیز ناسازگارند.
مثلاً طرح موسوم به “نماد”، طرحی است که به وضوح نمونه‌ی یک موازی‌کاری است. قرار است در این طرح آموزگاران دانش آموزان را به لحاظ مشکلات اجتماعی و روانی پایش و به مسئولان معرفی کنند. این دقیقاً وظیفه مشخص و مدّون نهاد دیگری است. هسته “مشاوره” در ادارات آموزش و پرورش و مشاوران مدارس به عنوان رابطین آن، دقیقاً همین وظیفه را بر عهده دارند. اگر چه متصدیان این طرح مدعی هستند به مسائلی بیش از آنچه در حیطه بخش مشاوره است، می‌پردازند اما این فقط یک توجیه بیش نیست. در تجربه سالیان گذشته، در طرح “نماد”، اغلب ارجاعات به همین بخش مشاوره بوده و در بهترین حالت، موارد خاص به کمیته امداد یا دیگر نهادهای حمایتی و مددکاری ارجاع داده شده‌اند.
واضح است که از ابتدا همان هسته‌های مشاوره نیز می‌توانستند همین هماهنگی‌ها را انجام دهند و نیازی به دستگاه عریض و طویل و پرطمطراقی برای این کار نبود. بدتر از اینکه، تجربه چند سالی که این طرح در حال اجراست نشان می‌دهد، ارجاع موارد به نهادهای حمایتی نیز اثر چندانی نداشته چون تمام این نهادها با مشکلات خاص خودشان، از جمله، کمبود منابع روبرو هستند.
این بحث نگاهی از وجهه‌ی عمومی و کارکردی طرح بود، اما در اجرا چه بر سر آموزگار آمده، خود حدیث مفصلی‌ست.
در سال اول و بعضاً اندکی پس از آن، پایش دانش‌آموزان، تنظیم فرم‌های کاغذی سنجش روانشناختی و استعدادی آنها و در نهایت ثبت تمام این اطلاعات در سیستم اینترنتی اختصاصی، وظیفه‌ای بود که با تخصیص مبلغی ناچیز به عنوان دستمزد همراه بود اما با گذشت زمانی اندک، همان دستمزد قطع، و انجام کارهای محوله به وظیفه‌ای مضاعف تبدیل شد. البته از این مهم نیز نگذریم که انجام چنین وظیفه‌ای نیاز به تخصص ویژه، مثل روانشناسی و برخی علوم دیگر دارد. چون فرایند تحمیل این وظیفه، توهین تحقیرکننده‌ای است که در کنار بسیاری دیگر از اعمال نسنجیده در آموزش و پرورش، روح و روان آموزگاران را می‌آزارد.
طرح موسوم به طرح “شهاب” وضعی به مراتب از این بدتر دارد. طرح مذکور قرار است به استعدادسنجی دانش‌آموزانِ دوره دوم مقطع ابتدایی بپردازد تا در جهت هدایت تحصیلی دانش‌آموزان در سال‌های بعدی تحصیل‌شان و بعد از پایان دوره اول مقطع دبیرستان به کار گرفته شود.
رفتار موهن متصدیان در اختصاص دستمزدی ناچیز برای این کار و البته قطع همین مقدار ناچیز در سال‌های بعدیِ اجرا، به کنار، هیچ استفاده‌ای از این اطلاعات در فرایند انتخاب رشته دانش آموز صورت نمی‌گیرد و کاغذ فرم‌های پر شده این طرح، مملو از سئوالات اعجاب انگیز است که حتی والدین دانش‌آموز هم توان پاسخ به آنرا ندارند. که فقط جهت تکمیل فرمهای داخل پرونده، در مرحله ثبت نام لازم است. بدون وجود فرم‌های مذکور در پرونده، پرونده دانش آموز برای ثبت نام در مقطع دبیرستان ناقص تلقی می‌شود و فقط وجود فیزیکی برگ این فرم‌ها لازم است.
 حالا با این درد و دل مجمل، پاسخ به این سئوال که چه نفعی در تخفیف معلم، صرف هزینه برای کاغذ و چاپ، تأسیس و اداره سامانه، دفاتر اداره کننده طرح و... هست و چه اصراری بر اجرای آنهاست گرچه برای همه اهل فن آشکار است، بماند.



نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

اکثریت جامعه خواهان تغییر است

سالی که نکوست از پیداست

مجلس و مبارزه با فساد

رخداد های منطقه ای و جهانی و رسالت حزبی

انتخابات حزب محور

جنبش زنان ایران

نمایشگاه رسانه ایران

بررسی یک نمونه تاریخی در بازار نیروی کار

مردان سپر آلودگی و تورم

چرخه مدارا

نان خالی را هم از سفره ها برداشتند!

گپی در نمایشگاه مطبوعات

استاد «رضا رضوی» سازنده سرود رسمی حزب اراده ملت ایران (حاما) درگذشت

اخبار جهان 78

تقدیر نامه نمایشگاه رسانه ایران

مشاهدات در 65 درجه جنوبی

آزادی زنان به سبک استالین

درگذشت خالف

سایه سیاست

کاروانسرای ایزد خواست

سرعت قطار تورم در دولت سیزدهم

اولین کتاب از مجموعه سازوکار حزبی به وزارت ارشاد ارسال گردید

حضور نماینده حزب اراده ملت ایران در گفتگوی نخبگان سیاسی دانشگاه تهران

حضور نشریه اراده ملت در بیست و چهارمین نمایشگاه رسانه های ایران

برنامه ریزی حزبی ترجیع بند جلسات دبیران حوزه ها

فلسفیدن در باب دروغ؛ دروغ چرا؟!

انتخابات و دیگر هیچ ...

درباره ما

ایران گربه نبود

راهکارهای اثربخشی مجلس

انتخابات حزب محور (بخش اول)

نقلی از سلسله نشست های گفتگو و اندیشه

تاریخچه مالیات ایران

از نبود ظلم باید نوشت یا از وجود آزادی؟ چیستی عدالت و ظلم!

دولت رانتیر چیست و چه پیآمدهایی دارد؟

بیشتر آسیب های اجتماعی با فقر نسبت پیدا می کنند

کارآمدی مجلس را در گرو حضور شایستگان است

استاد «رضا رضوی» سازنده سرود رسمی حزب اراده ملت ایران (حاما) درگذشت

جهان در هفته ای که گذشت (77)

حضور انتشارات حزب در نمایشگاه کتاب استان هرمزگان

اعضا جدید دفتر سیاسی حزب مشخص شدند

نشریه سازمانی اراده ملت اولین حضور نمایشگاهی خود را تجربه میکند

ابراز نگرانی اعضا هیات دبیران حوزه ها در مورد برنامه 5 ساله حزب

لازم بود یادآوری کنیم

Black white and the greys سیاه سفید و خاکستری ها

آشپزخانه دیکتاتور

شهلا، نخستین ناشر زن ایران

معینی کرمانشاهی

خلیج فارس میزبان مهربانیست

خشکسالی بی سابقه