روایت های واهی، روایت های واقعی سخن سردبیری

روایت های واهی، روایت های واقعی

  بزرگنمایی:
کسی گفته بود که «چینی‌ها از مردم ایران قانع‌ترند، به روزی دو وعده غذا رضایت می‌دهند و همین واقعیتها، موجبات تفاوت وضعیت اقتصادی ایران و چین را فراهم کرده است».

کسی گفته بود که «چینی‌ها از مردم ایران قانع‌ترند، به روزی دو وعده غذا رضایت می‌دهند و همین واقعیتها، موجبات تفاوت وضعیت اقتصادی ایران و چین را فراهم کرده است». 
بله، به بهانه این نمک‌پاشی بر زخم مردم، تصمیم بر نگارش این متن گرفتم. راستش را بخواهید بین ادعای این مقام مسئول و متنی که قصد نگارش آنرا دارم، وجه اشتراک و اتصال زیادی نیست. تنها نقطه پیوند این دو موضوع، پدیده «روایت» است. روایت‌هایی که هر تریبون، هر سخنران و هر مُبلغی، بگونه‌ای طرحشان می‌کند و گاهی هم چیزی جز جنگ روایت‌های اغراق‌شده و تقلبی  و پوچ، حقیقتی از آنها باقی نمی‌ماند.
چند سال پیش در هنگامه تقویت زبان انگلیسی‌ام، سخنرانی جالبی را در سایتTED  گوش کردم و به جرات، بگونه‌ای متاثر از پیام این سخنرانی شدم، که هدف آموختن زبان را فراموش کردم و روی محتوای آموزشی سخنرانی متمرکز شدم. اینجا و امروز مناسب دیدم که دوباره به آن نگاهی بیندازم و شما را در لذت مرور آن شریک کنم که پرده‌ای از همین روایت‌های رایج که همگی نیازمند تامل و بازنگری هستند، برمی‌دارد. پس همراهم باشید با برداشتی از سخنانِ اریک، که نقل‌اش می‌کنم.
میهمانی به نام «اریک لی» که در شانگهای و در اوج انقلاب فرهنگی به دنیا آمده است، سخنران برنامه تِد بود. او در ابتدای سخنرانی‌اش از داستانی می‌گوید که در سالهای ابتدایی زندگی خود بارها برای او و هم‌نسلانش توسط مادربزرگ‌ها تعریف شده بود. داستانی که تمام نیاز او تا آنزمان را پیرامون موضوع انسانیت پاسخ می‌داد. داستان نقل می‌کرد که تمام جوامع بشری در پیشرفتی خطی رشد می‌کنند، از جامعه‌ای بدوی آغاز می‌کنند، پس از آن برده‌داری را تجربه و در پی‌اش، فئودالیسم، سرمایه‌داری و سوسیالیسم را به خود می‌بینند، در نهایت، حدس بزنید که به کجا می‌رسند؟ بله به کمونیسم! 
داستان برای شنوندگان مشتاقش می‌گفت که دیر یا زود، تمام بشریت، فارغ از فرهنگ، زبان، ملیت، به مرحله نهایی توسعه سیاسی و اجتماعی خواهند رسید. تمام مردم جهان در بهشتی روی زمین، با یکدیگر متحد خواهند شد و تا ابد توده‌وار، با خوشی خواهند زیست. داستان البته اعتراف می‌کند که بشر پیش از رسیدن به آن قله‌ی رویایی، دهه‌ها درگیر مبارزه بین خیر و شر خواهد بود. خِیری که همان سوسیالیسم است، در برابر شرِّ سرمایه‌داری! و البته که خیر پیروز خواهد شد. 
داستان، فراروایتی بود برگرفته از تئوری‌های کارل مارکس که خریدارانش چینی‌هایی بودند که گوش کودکان چینی خود را مکرر با آن مانوس می‌‌کردند تا آنجا که این روایت، بخشی از وجود و سپس ایمان‌شان شد. فراروایتِ پرفروشی که روزگاری، حدود یک سوم از کل جمعیت جهان با معنایش زندگی می‌کردند.
اما ظاهرا جهان، آبستن تغییری شگرف بود. بویژه برای جوانانی چون ِاریک، که از باورِ شکست‌خورده‌ی دوران جوانی‌اش سرخورده شده بود و این سرخوردگی او را به سرزمین رویایی آمریکا هم کشاند. در سنین بلوغش او داستان سحرآمیز دیگری در آن سرزمین شنید. به همان بزرگی و با همان اصرار. روایتی که همچون روایت قبلی ادعا می‌کرد که همه جوامع بشری در یک پیشرفت خطی، به سمت یک غایتِ منفرد توسعه می‌یابند. همگی صرف‌نظر از فرهنگ، اعم از مسیحی، مسلمان، کنفوسیوسی و غیره، باید از جوامع سنتی که در آنها، گروه و جمعیت، واحدهای اساسی محسوب می‌شوند به جوامع مدرنی، پیشروی کنند که در آن افرادی اتمیزه، در واحدهایی مستقل فردگرایانه مشغول زندگی‌اند. داستانی منطقی که همه بازیگرانش، صاحب رای هستند و با رای خود دولتهای خوبی را هم یکی پس از دیگری، خلق می‌کنند. القصه، تا آخر عمر با خوبی و خوشی کنار هم اما با فردیتی فربه، زندگی می‌گذرانند. در این روایت هم، دوباره سخن از بهشتی روی زمین می‌شود که دیر یا زود منتظران خود را سیراب خواهد کرد. آری، دموکراسی انتخاباتی تنها سیستم سیاسی مناسب برای همه کشورها، زیر سایه بازار آزادی با هدفِ ثروتمندکردن همه مردم جهان. 
صبر کنید. این روایت هم البته اعترافی دارد. اعتراف به اینکه، قبل از رسیدن به آن روزگار رویایی البته که ما درگیر مبارزه‌ای جدی و خونین بین خیر و شر هستیم. و اینجا، خیر متعلق به ماموران برقراری دموکراسی در سراسر جهان است.
این داستان نیز سرنوشتی همچون روایت قبلی پیدا کرد، پرفروش شد و پرطرفدار. به گفته خانه آزادی، تعداد دموکراسی‌ها از 45 کشور در سال 1970 به 115 کشور در سال 2010 رسید. در 20 سال گذشته، نخبگان غربی به طور خستگی‌ناپذیری در سرتاسر جهان این داستان را می‌فروشند. داستانِ اینکه احزاب متعدد شایسته است در جوامع مختلف، برای قدرت سیاسی بجنگند و رای‌دادن به آنها تنها مسیر این خوشبختی است. 
اما این بار چینی‌ها خریدار این نسخه نشدند. آنرا فریبی دانستند که برای گول‌زدن آنها ساخته‌اند. چینی‌ها می‌گویند تنها در طی 30 سال، چین از یکی از فقیرترین کشورها با اقتصاد کشاورزی، به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شده است. ششصد و پنجاه میلیون نفر در این جامعه، از ذلتِ فقر نجات یافته‌اند. 80 درصد کاهش فقر جهانی که در آن دوره در آمارها ثبت شده است، در سرزمینِ چین بوقوع پیوست. به عبارت دیگر، تمام دموکراسی‌های جدید و قدیم در کنار هم، تنها کسری از کاری را انجام دادند که یک دولت تک‌حزبی انجام داد. 
اِریک در ادامه سخنانش به شنوندگان یادآوری می‌کند که کودکی‌اش با چیزهایی مثل کوپن‌های غذا و گوشت جیره‌بندی گره خورده بود و بااین‌وجود روزی دوباره تصمیم گرفت که قصه‌های مادربزرگش را ببلعد. در زادگاهش به کسب و کاری در حال رشد برسد. چراکه کارآفرینان هر روز شرکت‌هایی را راه‌اندازی می‌کردند و طبقه متوسط از نظر سرعت و مقیاس، در حال گسترش بی‌سابقه‌ای بود. این در حالی بود که طبق روایتِ خِیر سرمایه‌داری، هیچ یک از اینها نباید صورت واقعیت می‌گرفت. پس برای درک بیشتر این چرایی، به تعمق و مطالعه در خصوص کشورش پرداخت. 
اریک می‌گوید: «بله، چین یک کشور تک‌حزبی است که توسط حزب کمونیست چین اداره می‌شود و آنها انتخاباتی با آنچه مد نظر روایت دموکراتهاست، برگزار نمی‌کنند. سه فرض هست که توسط نظریه‌های سیاسی مسلط در طرف مقابل، ساخته شده. این فرض‌ها از این قرارند که سیستم ما از نظر عملیاتی سفت و غیرمنعطف، از نظر سیاسی بسته و از نظر اخلاقی نامشروع است.» 
اِریک اما قائل است که هر سه تای این فرضیات اشتباهند و از قضا خلاف آن درست است. چراکه سازگاری، شایسته‌سالاری و مشروعیت، سه ویژگی تعیین‌کننده در سیستمِ تک‌حزبی چین است. هرچند اکثر دانشمندان علوم سیاسی مدعی هستند که نظام تک‌حزبی ذاتاً قادر به اصلاح خود نیست و بخاطر عدم سازگاری، مدت زیادی دوام نخواهد آورد. اکنون چین این واقعیت را نقض کرده است. 64 سال اداره بزرگترین کشور جهان، دامنه گسترده سیاست‌های حزب، خصوصی‌سازی زمین‌های کشاورزی، انقلاب فرهنگی، اصلاحات بازار دنگ شیائوپینگ، و سپس گام بزرگ گشودگی حزب. قدرت خوداصلاحی با تغییر قوانین در راستای رفع ناکارآمدی‌های قبلی، به عنوان مثال، محدودیت در دوره‌های رهبران سیاسی و بازنشستگی‌های اجباری، از جمله این خوداصلاحی‌هاست.
اریک در جای دیگری اشاره می‌کند که در فضای غالب رسانه‌ای امروز، آنچه اغلب می‌شنویم این است که «در چین اصلاحات سیاسی بسیار از اصلاحات اقتصادی عقب مانده است و این کشور به شدت به اصلاحات سیاسی نیازمند است.» اما او معتقد است که یک سوگیری سیاسی در پس این ادعا نهفته است که بی‌توجهی به آن، ما را به یک تله گرفتار خواهد کرد. به این شکل که برخی، از قبل تصمیماتی را برای همه اتخاذ کرده‌اند. تصمیم به اینکه اساسا چه نوع تغییراتی را می‌توان اصلاحات سیاسی نامید و لاغیر.
در حالیکه در نظام سیاسی چین، اصلاحات سیاسی هرگز متوقف نشده است. قیاس طی سه دهه، به ما نشان می‌دهد که امروزه تمام جوانب جامعه چین، از جمله نحوه اداره کشور، از محلی‌ترین سطح تا بالاترین مرکز، دیگر از نسخه پیشین خود قابل تشخیص نیست که اینهمه نیز، بدون اصلاحات سیاسی ناممکن بوده‌اند. 
اِریک در همین نقطه، یکی از گستاخانه‌ترین ادعاهای خود را در حضور تماشاچیان سالن تِد ابراز می‌کند. او می‌گوید که حزب کمونیست چین، حزب برجسته‌ی متخصصی در اصلاحات سیاسی، در سطح جهانی است. 
اریک در ادامه اشاره می‌کند که فرض دوم در روایت غربی‌ها اینست که در یک دولت تک‌حزبی، قدرت در دست عده معدودی متمرکز است و حکمرانی ناکارآمد و فاسد دستاورد آن خواهد بود. پس شرح می‌دهد:
شاید برای پاسخ به چنین تهدید مطرح‌شده‌ای، لازم باشد که مروری بر ساختار حزب کمونیست چین داشته باشم. حزبی که شایدً یکی از شایسته‌ترین نهادهای سیاسی در جهان امروز جلوه می‌کند. بالاترین هیئت حاکمه چین، دفتر سیاسی حزب، 25 عضو دارد. در جدیدترین حالت، تنها یک پنجمِ آنها از پیشینه امتیازاتی چون شاهزادگی برخوردار هستند. 20 نفر دیگر، از جمله رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر، از پیشینه‌های کاملا معمولی برخوردارند. در کمیته مرکزی حزب که جمع بزرگتری تا حدود 300 نفر را شامل می‌شود، نسبت شهروندانی با موقعیت قدرت و ثروت بالا، از این درصد نیز کمتر است. اکثریت قریب به اتفاق رهبران ارشد چینی، به سختی کار کرده‌اند و در راه رسیدن به اوج در حزب، با هم بر اساس شاخص‌های شایستگی، رقابت کرده‌اند. چنین تحرک رو به بالا در ساختار یک حزب، تصویری رو به اوج را ترسیم می‌کند که در یک نظام تک‌حزبی، میسر و محقق شده است. اما چگونه؟ 
اریک، پاسخ این سوال را در توصیفِ نحوه اداره سازمان حزب می‌دهد. او شرح می‌دهد: «این بخش تشکیلات، مانند یک موتور غول‌پیکر متشکل از منابع‌انسانی عمل می‌کند که می‌تواند رَشک برخی از موفق‌ترین ابرکمپانی‌ها را هم برانگیزد. اداره سازمان حزبی، ساختاری هرم‌گونه است که این هرم، متشکل از سه جزء می‌باشد: 
خدمات مدنی، شرکت‌های دولتی و سازمانهای اجتماعی چون دانشگاه. آنها مسیرهای شغلی جداگانه و در عین‌حال یکپارچه‌ای را برای مقامات چینی شکل می‌دهند. مدیران تشکیلات، فارغ‌التحصیلان دانشگاهی را در هر سه مسیر در موقعیت‌های ابتدایی استخدام می‌کنند و این مسیر از سطح پایین کارمندی آغاز می‌‌گردد. سپس این کارمندان می‌توانند طی چهار رتبه فزاینده، به درجه نخبه ترفیع پیدا کنند. این رتبه‌ها نه مثلِ پله‌های ترقی برای یک بازیکن کاراته، که یک مسیر رشد همه‌جانبه و قاعده‌مند و پیچیده است.
دامنه مشاغل گسترده است، از مراقبت‌های بهداشتی روستایی گرفته تا سرمایه‌گذاری خارجی در یک منطقه شهری و یا مدیر یک کمپانی. سالی یکبار، بخش ارزیابی عملکرد تشکیلات به بررسی آنها می‌پردازد. با مافوق، همسالان، زیردستان مصاحبه می‌شود. افراد، رفتار شخصی خود را بررسی می‌کنند. نظرسنجی از افکار عمومی انجام می‌گردد و سپس برندگان این مسیرِ پر فراز و نشیب، معرفی می‌شوند. این کادرها در طول دوران حرفه‌ای خود می‌توانند یکی از هر سه مسیر را طی کنند و یا آنرا ترک نمایند. با گذشت زمان، افرادِ مناسبتر، فراتر از این چهار سطح، به سطوح بالاتری هم امکان ارتقا دارند و می‌توانند به مقامات عالی بپیوندند. در چنین مرحله‌ای، یک وظیفه از قبیل مدیریت یک منطقه با جمعیتی میلیونی یا یک شرکت با صدها میلیون دلار گردش مالی، به عنوان مسئولیتی به آنها سپرده خواهد شد. فقط برای اینکه به شما نشان دهم این سیستم چقدر رقابتی است، در سال 2012، از 900000 فرد در سطح اول، فقط 40000 نفر به سطح سوم رسیدند. پس از این چهار سطح و در سطوح عالی نیز، چند نفر از بهترین‌ها چند رتبه دیگر امکان ارتقا پیدا می‌کنند و در نهایت به کمیته مرکزی راه می‌یابند. این فرآیند برای یک شهروند با پشتکار، دو تا سه دهه طول می‌کشد! »
ممکن است که حمایت از برخی افراد در جاهایی از این مسیر، نقش ایفا کند اما در نهایت، شایستگی، محرک و مولفه اصلی برای طی این مسیر خواهد بود.
دپارتمان سازمان، در واقع نسخه مدرنیزه‌شده از سیستم آموزشی چندصد ساله چین را اجرا می‌کند. رئیس جمهور، شی جین پینگ، فرزند یکی از رهبران سابق است که رسیدن او به این مقام حرفه‌ای، 30 سال طول کشیده است. او ابتدا به عنوان مدیر روستا شروع به کار کرد و زمانی که وارد دفتر سیاسی شد، تجربه مدیریت مناطقی با جمعیت 150 میلیون نفر و مجموع تولید ناخالص داخلی 1.5 تریلیون دلار آمریکا را در کارنامه خود داشت. 
اریک می‌گوید بدون اینکه قصد تحقیر چهره سیاسی خاصی را داشته باشد، این فرایند پرمشقت صعود در سازمان کمونیست چین را با مدل دیگر کشورها مقایسه کنید که مدیران و مسئولین ارشد حکومتی آنها، سابقه مدیریت یک شهرستان کوچک را هم در سابقه خود ندارند. پس اگر شما در مسیر پرفراز و نشیب رقابتِ شایسته‌سالارِ چین طیِ طریق کرده باشید، کمی بااحتیاط‌تر در خصوص مدل دموکرات غربی، به عنوانِ تنها منبع مشروعیت سیاسی سخن خواهید گفت.
در سال 1949، زمانی که حزب کمونیست قدرت را به دست گرفت، چین در جنگ‌های داخلی غرق شده بود، در اثر تهاجم خارجی از هم پاشیده بود و میانگین امید به زندگی در آن، 41 سال بود. امروز، این کشور به عنوان دومین اقتصاد بزرگ در جهان، یک قدرت صنعتی محسوب می‌شود و مردم آن، در رفاهی روزافزون زندگی می‌کنند. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند؛ شهروندانی که فکر می‌کنند نسبت به پنج سال پیش از وضعیت بهتری برخوردارند، نزدیک به 70 درصد، و کسانی که چشم‌انداز آینده بهتری را دارند؛ به 82 درصد می‌رسند. فایننشیال‌تایمز نگرش‌های جهانی جوانان را نظرسنجی می‌کند و این اعداد، کاملاً جدیدند. نسل‌های جدید چین به آینده کشورشان خوش‌بین و علاقمند هستند. و اگر این شاخص‌ها، مشروعیت نیست، پس مشروعیت چیست. 
اِریک به خودش اجازه قیاس دیگری را می‌دهد و به این نتیجه می‌رسد که دموکراسی در بسیاری از کشورهای مدعی مشروعیت، در حال تبدیل‌شدن به چرخه‌ای دائمی از انتخاب و پشیمانی است. و این سرعت در تغییر مواضع و نگرش نسبت به دولت‌ها، چگونه مشروعیت بیشتری را در این جوامع، نسبت به نظام تک‌حزبی چین برای خود رقم می‌زند؟!
اِریک در پایان سخنانش تاکید می‌کند که هرگز قصد ندارد تصویر اغراق‌شده‌ای از چین به عنوان یک ابرقدرت جهانی ترسیم کند، چراکه چین نیز مانند بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته با چالش‌های ریز و درشتی دست‌وپنجه نرم می‌کند. آلودگی، ایمنی مواد غذایی، مسائل جمعیتی و فساد از جمله مواردی است که می‌توانند مشروعیت نظام چین را تهدید کنند. اما تحلیلگران، به اشتباه این موارد را عارضه نظام تک‌حزبی می‌دانند که برای رفع‌اش هم باید نظام را به کل فروپاشاند.
اریک می‌گوید این نظام خودش را اصلاح و حفظ می‌کند و در 10 سال آینده از ایالات متحده پیشی خواهد گرفت و به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل خواهد شد. درآمد سرانه به بالاترین رقم در میان کشورهای درحال توسعه خواهد رسید و فساد مهار خواهد شد، اما از بین نمی‌رود. اما صعود چین اجتناب‌ناپذیر است. تسریع رتبه‌بندی اصلاحات اقتصادی  و اصلاحات سیاسی ادامه خواهد یافت و نظام تک حزبی پابرجا خواهد ماند. (2013)
ما در غروب عصر فراروایت‌ها و ادعاهای جهانی زندگی می‌کنیم. فراروایت‌هایی که مدعی‌اند، همین است و جز این نیست. ادعای سرشار از غروری که بر جهانی بودن خویش اصرار بورزد. شاید اگر به جای اصرار بر درستی ادعای خویش نزد دیگران، و به جای شعار جهانی کردن و صادر نمودن نظام خود به دیگر جوامع، وقت ارزشمند ملت و کشور خویش را صرف تمرکز بر اصلاحات در درون نظام خویش کنیم، با سرعت بیشتری پله‌های رشد و توسعه را صعود کنیم.
اجازه دهید ما این دوره فراروایت ها را به پایان برسانیم. ممکن است هر آرمانی، ستودنی باشد، اما دوران جهان‌گرایی جزمی آن به پایان رسیده است. اجازه دهید از تلقین این ادعا به مردم و فرزندانمان پرهیز کنیم که تنها یک راه برای اداره منحصر به فرد مملکت وجود دارد که همه جوامع باید به سوی آن تکامل یابند. این اشتباه است. غیرمسئولانه است. و از همه بدتر، خسته‌کننده است. بگذارید جهان شمولی راه را برای کثرت باز کند. شاید عصر جالب تری در راه باشد. آیا آنقدر شجاع هستیم که از آن استقبال کنیم؟ 
اریک می‌گوید: پرسش دیگری که از ما پرسیده می‌شود، اینکه منافع ملی در نظام تک‌حزبی چین چگونه تعریف می‌شود؟ من پاسخ می‌دهم که فرانک فوکویاما، سیستم چین را یک «اقتدارگرایی پاسخگو» نامید. شاید خیلی دقیق نباشد اما مفهومی نزدیک است. 
بزرگترین مشتری برای برجسته‌ترین شرکت نظرسنجی افکار عمومی در چین، خودِ دولت چین است. نه فقط از دولت مرکزی، حکومت شهری، حکومت استانی بلکه تا محلی‌ترین محله‌ها، همیشه نظرسنجی انجام می‌دهد. رضایتمندی از جمع‌آوری زباله‌ها تا جهت‌گیری‌های کلی کشور، همه از مردم پرسیده می‌شود و این مکانیسم، هرچند متفاوت، اما پاسخگوست.
بیاییم خود را از این تفکر رها کنیم که تنها یک نظام سیاسی موفق در جهان وجود دارد که می‌توان آن را پاسخگو کرد. به این قطعیت، تردید کنیم. شاید این تقاضا پاسخ‌های متفاوتی داشته باشد. در فضای نظام تک‌حزبی چین، جامعه مدنی پرجنب‌وجوشی وجود دارد که شاید از تعاریف غربی خود دور باشد اما نه جدا و نه در تقابل با نظام سیاسی، بلکه بسیار پویا و کارآمد، چین را به سمت دروازه‌های رشد همراهی می‌کند.
حال یادداشتم را با این جملات به پایان می‌برم؛ همانطور که به نظر می‌رسد، روایت‌های متعددی در جهان بشر طرح و بحث می‌شود و هرکدام درجاتی از تعقل، اخلاقمداری، واقعیت، شفافیت و فراگیری را در خویش دارند و به همان میزان مشمول مشروعیت و محبوبیت و فراگیری واقع خواهند شد. و بی‌تردید، روایت‌های واهی و متوهمانه که شعارها و ادعاهایش کوچکترین مصداق و عینیتی در بیرون ندارند و تمام انرژی راویانش صرف تبلیغات پوچ و اصرارهای بی‌پشتوانه برای اثبات هرآنچه ندارند، می‌شود، سرانجامی جز پیوستن به فراموشخانه تاریخ آنهم به بدنامی در انتظارشان نیست.  

زهره رحیمی


نظرات شما

admin-magz

بسیار خوب و آموزنده بود. ممنون از خانم رحیمی

۱۴۰۲/۰۴/۱۱

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

اکثریت جامعه خواهان تغییر است

سالی که نکوست از پیداست

مجلس و مبارزه با فساد

رخداد های منطقه ای و جهانی و رسالت حزبی

انتخابات حزب محور

جنبش زنان ایران

نمایشگاه رسانه ایران

بررسی یک نمونه تاریخی در بازار نیروی کار

مردان سپر آلودگی و تورم

چرخه مدارا

نان خالی را هم از سفره ها برداشتند!

گپی در نمایشگاه مطبوعات

استاد «رضا رضوی» سازنده سرود رسمی حزب اراده ملت ایران (حاما) درگذشت

اخبار جهان 78

تقدیر نامه نمایشگاه رسانه ایران

مشاهدات در 65 درجه جنوبی

آزادی زنان به سبک استالین

درگذشت خالف

سایه سیاست

کاروانسرای ایزد خواست

سرعت قطار تورم در دولت سیزدهم

اولین کتاب از مجموعه سازوکار حزبی به وزارت ارشاد ارسال گردید

حضور نماینده حزب اراده ملت ایران در گفتگوی نخبگان سیاسی دانشگاه تهران

حضور نشریه اراده ملت در بیست و چهارمین نمایشگاه رسانه های ایران

برنامه ریزی حزبی ترجیع بند جلسات دبیران حوزه ها

فلسفیدن در باب دروغ؛ دروغ چرا؟!

انتخابات و دیگر هیچ ...

درباره ما

ایران گربه نبود

راهکارهای اثربخشی مجلس

انتخابات حزب محور (بخش اول)

نقلی از سلسله نشست های گفتگو و اندیشه

تاریخچه مالیات ایران

از نبود ظلم باید نوشت یا از وجود آزادی؟ چیستی عدالت و ظلم!

دولت رانتیر چیست و چه پیآمدهایی دارد؟

بیشتر آسیب های اجتماعی با فقر نسبت پیدا می کنند

کارآمدی مجلس را در گرو حضور شایستگان است

استاد «رضا رضوی» سازنده سرود رسمی حزب اراده ملت ایران (حاما) درگذشت

جهان در هفته ای که گذشت (77)

حضور انتشارات حزب در نمایشگاه کتاب استان هرمزگان

اعضا جدید دفتر سیاسی حزب مشخص شدند

نشریه سازمانی اراده ملت اولین حضور نمایشگاهی خود را تجربه میکند

ابراز نگرانی اعضا هیات دبیران حوزه ها در مورد برنامه 5 ساله حزب

لازم بود یادآوری کنیم

Black white and the greys سیاه سفید و خاکستری ها

آشپزخانه دیکتاتور

شهلا، نخستین ناشر زن ایران

معینی کرمانشاهی

خلیج فارس میزبان مهربانیست

خشکسالی بی سابقه