گلستان در شیراز معرفی و پیشنهاد

گلستان در شیراز

  بزرگنمایی:

حامد نامجو 
ابراهیم گلستان با نام اصلی سید ابراهیم تقوی شیرازی داستان‌نویس، مترجم، روزنامه‌نگار، عکاس، منتقد و کارگردان بود. او 26 مهر 1301 در شیراز متولد شد. پدرش روزنامه‌نگار و مؤسس روزنامه گلستان در شیراز بود. ابراهیم گلستان کمتر از 14 سال داشت که زبان‌های عربی و فرانسوی را آموخت. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شیراز گذراند و در 19 سالگی راهی تهران شد و تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه تهران را شروع کرد. او در 21 سالگی با دختر عمویش، فخری گلستان ازدواج کرد. 
در دوره دانشجویی به عضویت حزب توده درآمد و تحصیل را نیمه‌کاره رها کرد. او از سال 1323 به‌عنوان عکاس روزنامه‌های رهبر و مردم حزب به کار مشغول شد. همچنین او یک سال به‌عنوان مسئول حزب توده در مازندران شرقی در شاهی مازندران زندگی کرد و بین کارگران به فعالیت حزبی پرداخت. ابراهیم گلستان در سال 1326 از حزب توده جدا شد. او در همین سال اولین مجموعه داستانی خود با نام «به دزدی رفته‌ها» را منتشر کرد. در همین دوران بود که گلستان به آبادان نقل‌مکان کرد تا انتشارات «شرکت نفت ایران و انگلستان» را اداره کند. او در سال 1330 مترجم دیلن تامس بود که برای نوشتن مطالب تبلیغاتی برای شرکت نفت به آبادان رفته‌بود. گلستان در زمان فعالیت در این اداره، مدتی را به ترجمه رمان‌های معروف جهان برای نشریه روزانه «اخبار هفته» گذراند و مدتی هم دبیر این نشریه بود. همچنین با مجله انگلیسی دیلی نیوز همکاری داشت. فعالیت گلستان تا سال 1333 در این اداره ادامه پیدا کرد تا اینکه اداره امور دایره تهیه عکس و خبر کنسرسیوم نفت را بر عهده گرفت. وی پس از سال 1336، استودیوی سینمایی خود را با نام «استودیو گلستان» تأسیس کرد و تعدادی فیلم مستند برای یکی از سازمان‌های شرکت نفت ساخت. یک آتش و موج و مرجان و خارا از این جمله‌اند. 
گلستان کارگردان دو فیلم داستانی با نام‌های خشت و آینه (1344) و اسرار گنج دره جنی (1350) نیز بوده است. وی همچنین تهیه‌کننده فیلم خانه سیاه است به کارگردانی فروغ فرخزاد بوده است. گلستان آغازگر نوعی جدید از داستان‌نویسی در ایران است. او مجموعه داستان‌هایی مرتبط با هم را خلق می‌کرد. گرچه این سبک در غرب سابقه‌ای طولانی داشت، اما آن زمان در ایران کاملاً جدید بود. گلستان در داستان‌هایش از نثر آهنگین استفاده کرده است. همه این ویژگی‌های قابل‌توجه در آثار گلستان، از او نقشی پررنگ در پیشرفت داستان معاصر فارسی به‌جا گذاشته‌است. گلستان در سال 1346 موقتاً به انگلستان مهاجرت کرد و در سال 1350 به ایران بازگشت، اما در سال 1356 برای همیشه ایران را ترک کرد و مقیم انگلستان شد.



نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

شهریور، ماه آخر تابستان

چه باید کرد؟ تقابل یا تعامل

بر صدر نشستن ناشایستگان

دانشگاه و مصائب آن؛ زین قصه هفت‌گنبد افلاک پر صداست

صدای توده‌های مردم راهگشاست

مأموریت حزب در مقابل نحوه تحلیل موقعیت توسط حاکمان

استاد حفاظت از ایران

صدای زنان در اعتراضات اخیر

یوز ایرانی نماد آموزش محیط‌زیست در ایران

انواع اخلاق‌گرایی فلسفی و کاربست آنها در “اخلاق حرفه‌ای”

کشور در دست حزب امام صادقی‌ها

مصوبه حجاب و عفاف به نتیجه نخواهد رسید

اجتماعیون اعتدالیون

جهان در هفته ای که گذشت (69)

جلسات حوزه‌ها به‌سمت حضوری شدن می‌رود

به‌زودی دو کتاب جدید از انتشارات حزب اراده ملت به چاپ خواهد رسید

ابراز نگرانی دفتر سیاسی حزب از برخورد با اساتید و دانشجویان دانشگاه‌ها

گردهمایی سالانه حزب باز هم به تعویق افتاد

نوچه‌گری و نوچه‌پروری

یک دم رهایی

ثروت، قدرت، فساد و خشونت در چین کمونیست

گلستان در شیراز

سرنوشت یکسان دست‌های دیکتاتور

موسیقی آمریکا از دیدگاه سیدنی فینکلشتاین

روح زمانه

وقتی پسری می‌میرد

و آسمانی که بسیارمان نمی‌بینیم!

توسعه پایدار؛ صنعت، نوآوری و زیرساخت

دیباچه ویژه نامه احزاب و انتخابات

پایان پیش ثبت نام انتخابات مجلس شورا

منطق مردم، منطق حکومت و دموکراسی

حرکتی با تمام سرعت در جهت معکوس

تبار و پدیدارشناسی کنش اجتماعی سیاسی زنان امروز ایران

انتخابات، آری یا نه؟

روز ملی انجمن‌ها و مشارکت اجتماعی

جامعه مدنی، راه رهایی یا ابزار سلطه

راهبرد، اخلاق‌گراییِ فلسفی

تحریم و استهلاک و هدر رفت انرژی

فعالیت خبرنگار طبق فریضه امر به معروف و نهی از منکر است

حاکمیت وقتی مشروعیت دارد که نیازهای جامعه را درک کند

شبه حزب هیئت علمیه و انجمن مقدس ملی

جهان در هفته‌ای که گذشت (68)

طولانی‌ترین جلسه شورای مرکزی حزب برگزار شد

علیرضا مقدم مدیر طرح و توسعه انتشارات حزب اراده ملت ایران شد

ثبت روزنامه رسمی حزب صورت گرفت

کتاب پرسه در حوالی سیاست برای کسب مجوز به ارشاد رفت

آسیب شناسی تصمیم گیری های حزبی

خود مرگ شده‌ام، ویرانگر دنیاها

و این گرگ سالهاست که با گله آشناست

فروغ یا خامُشی زبان