بزرگنمایی:
حتی خود غرب نیز نمیتوانست بهسرعت تحولات اشاره کند، بهگونهای که مردم و سیستمها را متحول کند یا به طغیان وادارد. با این حال، برخی تلاش میکنند تحولاتی که در بستر غرب رخ داده، در کشور دیگری بازسازی کنند.
عباس امامی
حتی خود غرب نیز نمیتوانست بهسرعت تحولات اشاره کند، بهگونهای که مردم و سیستمها را متحول کند یا به طغیان وادارد. با این حال، برخی تلاش میکنند تحولاتی که در بستر غرب رخ داده، در کشور دیگری بازسازی کنند.
مدرنیته موضوعی جدید نیست؛ داستانی مانند هدیه دادن ظروف چینی به کریمخان زند و شکستن آنها و استفاده از ظروف مسی روایت آشنایی است.
مدرنیته و تمدن غرب از دوره صفویه وارد ایران شد، اما بیشترین تأثیر آن به زمان ناصرالدینشاه قاجار بازمیگردد. او که خود به اروپا سفر کرد، دوربین عکاسی را به ایران آورد و عکاسی و فیلمبرداری، که بعدها هنر هفتم نام گرفت، از دستاوردهای او محسوب میشود. اگر اراده او نبود، بسیاری از عکسهای تاریخی که اکنون اسناد 150 سال گذشته ایران را تشکیل میدهند، وجود نداشت.
ناصرالدینشاه که ذوق نقاشی و شعر (با تخلص "ناصر") داشت، دوربینی به ایران آورد زمانی که کشیدن پرتره توسط مراجع دینی حرام تلقی میشد و ملاهادی سبزواری عکاسی را به دلیل ایجاد سایه (ظل قائم) دارای اشکال میدانست. اما میل شاهانه به گسترش این هنر باعث شد که این فناوری در ایران جا بیفتد. موسیقی نیز داستانی مشابه داشت.
در پنجاه سال حکومت ناصرالدینشاه، پایههای بسیاری از فنون و هنرها در ایران شکل گرفت. اما سرعت تحولات، بهویژه در صد و پنجاه سال اخیر، همواره با مقاومتهایی از سوی بخشی از حوزههای دینی مواجه بوده است. هر نوآوری در ابزارها یا تفکر، اغلب با مخالفتهایی روبرو شده است.
در جریان انقلاب مشروطه، اختلاف بین علمای نجف و تهران مشهود بود. یکی کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله را نوشت و دیگری با استخاره، به توپ بستن مجلس را توجیه کرد. از این جدالها، یکی به دار آویخته شد و دیگری از فرط یأس کتاب خود را به آب سپرد.
جنجالهایی مانند دوش و خزینه، مدارس جدید، دانشگاه، ثبت احوال، شناسنامه، بلندگو، واکسیناسیون و حق رأی زنان همگی نشاندهنده تحولات اجتماعی بودند که حوزههای دینی در برابر آنها مقاومت کردند. بااینحال، در این دوران، همیشه افرادی از درون حوزه پرچم تحول را به دوش کشیدهاند، هرچند اکثریت قشری بر فضای عمومی غالب بودهاند.
انقلاب 57 نقطه عطفی در تاریخ تشیع بود. امام خمینی از معدود رهبران شیعی بود که هم عرفان، فلسفه و فقه را بهطور توأمان درک میکرد و از ابزارهای نوین نیز استفاده میکرد. پاسخ ایشان به آیتالله قدیری درباره حلال دانستن خرید و فروش آلات موسیقی و شطرنج، نمونهای از تفکرات بهروز او بود.
امام خمینی حوزه علمیه را بهخوبی میشناخت و خاطراتی مانند مخالفت با تدریس فلسفه توسط فرزندش مصطفی و تحمل نکردن شاگردانش در حوزه پس از خرداد 42 نشاندهنده این واقعیت است. همچنین، اعتراضات به تفسیر سوره حمد در تلویزیون و شرح مثنوی توسط دکتر سروش نشان میدهد که حوزههای دینی بهندرت خود را با تحولات جامعه همراه کردهاند.
امروز نیز سرعت تحولات در موضوعاتی مانند نئولیبرالیسم، پلورالیسم، اومانیسم، نحلههای فکری جدید و شبکههای اجتماعی به قدری زیاد است که حتی خود غرب نیز در پاسخگویی به آنها دچار چالش شده است.
مقاومت در برابر فناوریهای جدید مانند ماهواره، بیتکوین، متاورس یا حتی مکالمه میان نامحرمان، به حاشیه رانده شدن عمل حوزههای دینی را در پی دارد. در حالی که تشیع همواره مدعی اجتهاد در تمام مسائل روز بوده است. رمز برتری و ماندگاری تشیع در توانایی اجتهاد و تطبیق مسائل جدید با فقه نهفته است.
حوزههای دینی در انقلاب مشروطه، ملی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی نقش مهمی داشتند، اما تحولات فکری و مهاجرت فضلا و متفکران به حوزههای دینی دیگر مانند نجف، لبنان یا حتی غرب نشاندهنده نیاز به فضای پژوهش آزاد و تفکر سیال است. در غیر این صورت، انزوا و خسران، نتیجهای اجتنابناپذیر خواهد بود.