بزرگنمایی:
جنگ در غزه پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، یکی از شدیدترین بحرانهای انسانی و حقوقی را در خاورمیانه به وجود آورده است. زنان غیرنظامی در این منازعه نه فقط از حملات مستقیم رنج بردهاند بلکه پیامدهای بلندمدتِ مخربِ ساختاری از قبیل آوارگی، فقر، فروپاشی سیستمهای بهداشتی، تبعیض جنسیتی در دسترسی به منابع اساسی، و ضعف نمایندگی در تصمیمگیریهای سیاسی را تجربه میکنند.
نیروانا مهرآیین
جنگ در غزه پس از 7 اکتبر 2023، یکی از شدیدترین بحرانهای انسانی و حقوقی را در خاورمیانه به وجود آورده است. زنان غیرنظامی در این منازعه نه فقط از حملات مستقیم رنج بردهاند بلکه پیامدهای بلندمدتِ مخربِ ساختاری از قبیل آوارگی، فقر، فروپاشی سیستمهای بهداشتی، تبعیض جنسیتی در دسترسی به منابع اساسی، و ضعف نمایندگی در تصمیمگیریهای سیاسی را تجربه میکنند. این مقاله در پی آن است تا با تکیه بر آمارهای بینالمللی و اصول حقوق بینالملل و علوم سیاسی، به بررسی دقیق وضعیت این زنان پردازد، مسؤولیتها را شناسایی کند و راهحلهایی پیشنهاد دهد.
*ابعاد آماری آسیب به زنان در غزه
آمارها نشان میدهند که زنان و دختران غزه به شکل نگرانکنندهای بیشترین آسیب را در این جنگ دیدهاند:
طبق برآورد UN Women، از ابتدای جنگ تا ماه مه 2025 بیش از 28,000 زن و دختر در غزه کشته شدهاند؛ به عبارتی تقریباً یک زن یا دختر در هر ساعت در حملات نیروهای اسرائیلی جان خود را از دست داده است.
در فاصله شش ماهه اول جنگ، یعنی حدود آوریل 2024، بیش از 10,000 زن کشته شدهاند که از آن میان حدود 6,000 نفر مادر بودهاند؛ این تلفات زنان باعث شده تقریباً 19,000 کودک بیپدر یا یتیم شوند. برآوردها نشان میدهند که نزدیک به یک میلیون زن و دختر آواره شدهاند.
در یک نظرسنجی سریع از UN Women، 84٪ زنان اظهار کردهاند که خانوادهشان اکنون نسبت به قبلِ جنگ کمتر یا نیمی از غذاهایی را که پیش از جنگ مصرف میکردند، دارند؛ همچنین 84٪ گفتهاند در دسترسی به غذا مشکلات بیشتری نسبت به مردان دارند. در 95٪ موارد مادران کسانی بودهاند که از خوردن غذا صرفنظر کردهاند تا فرزندانشان بخورند.
وضعیت بهداشت و امکانات بهداشتی برای زنان شدیداً وخیم است: کمبود شدید آب پاک، سرویس بهداشتی مناسب، امکانات بهداشت قاعدگی و بهداشت مادری (برای زنان باردار و مادران شیرده)، همچنین خدمات بهداشتی و پزشکی مختص زنان، از مشکلات جدیاند.
تخریب زیرساختها، آسیب به بیمارستانها و مراکز بهداشتی، فقدان دارو و تجهیزات پزشکی، و موانع لجستیکی در رساندن کمک به مناطق تحت محاصره، وضعیت سلامت زنان و نوزادان را به مرز فاجعه کشانده است.
*تحلیل حقوقی: تعهدات بینالمللی، نقضها و مسؤولیتها
با توجه به اصول حقوق بینالملل بشردوستانه و حقوق بشر، و نیز قطعنامهها و معاهدات بینالمللی، وضعیت زنان در غزه شکلی از نقض گسترده حقوق است:
1. معاهدات و قطعنامههای مربوط به
کنوانسیونهای ژنو به خصوص کنوانسیون چهارم و پروتکلهای الحاقی، وظیفه حفاظت از غیرنظامیان در درگیری را بر عهده دارد، از جمله حفاظت در برابر حملات مستقیم، تضمین امکان خروجهای امن، و فراهم آوردن کمکهای پزشکی و بشردوستانه.
قطعنامه 1325 شورای امنیت سازمان ملل (Women, Peace and Security) تأکید دارد بر نقش قوی زنان در مذاکرات صلح و فرآیندهای بازسازی بعد از جنگ، همچنین حفاظت از زنان از خشونت جنسی، بهرهکشی، و نقض حقوق انسانی در زمان جنگ.
سایر قطعنامههای حقوق بشر و منشور بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ICESCR ) و حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) نیز بر حق زندگی، سلامت، رفاه و امنیت تأکید دارند.
2. نقض اصول اساسی حقوق بینالملل بشردوستانه
اصل تمایز: (Distinction) نیروهای مسلح ملزماند میان اهداف نظامی و غیرنظامی تمایز قائل شوند. اما حملات به مناطق مسکونی، مدارس، بیمارستانها، و زیرساختهای حیاتی زنان، نشاندهنده نقض این اصل است.
اصل تناسب: (Proportionality) حملهای که باعث آسیب بیش از حد غیرنظامیان نسبت به منفعت نظامی بشود، ممنوع است. وقتی آسیب به زنان مادران، کودکان، غیرنظامیان زیاد باشد، تناسب را زیر سؤال میبرد.
اصل ضرورت انسانی: ضرورت برای کمک رسانی، امنیت، و محافظت از عوامل کلیدی زندگی مانند آب پاک، غذا، امکان دسترسی به خدمات بهداشتی و کمکهای پزشکی برای زنان.
3. مسؤولیت بینالمللی و پاسخگویی
کشورها و گروههای مسلح درگیر در غزه مکلف به رعایت معاهدات بینالمللی هستند، و در صورت نقض آن، امکان تحقیق مستقل، مستندسازی و تعقیب قضایی وجود دارد.
سازمانهایی مثل دیوان کیفری بینالمللی (ICC)، کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، اتاقهای حقوق بشر منطقهای یا بینالمللی میتوانند موردهای خشونت سازمانیافته یا سیستماتیک علیه زنان را بهعنوان جنایت جنگی یا جنایت علیه بشریت بررسی کنند.
نقش دولتهای متبوع، کشورهای ثالث، و سازمانهای بینالمللی در تضمین دسترسی به عدالت، الزامآور بودن قوانین، و ارسال کمکهای بشردوستانه بدون موانع است.
آمارهای منتشرشده درباره وضعیت انسانی در غزه، نشانگر فروپاشی کامل نظام اجتماعی و وقوع فاجعهای است که بسیاری از کارشناسان حقوق بینالملل آن را مصداق نسلکشی تدریجی (Genocide by attrition) میدانند.
بیش از 17 هزار کودک یتیمشده تنها یک عدد نیست؛ بلکه نشاندهنده نابودی نهاد خانواده در مقیاسی بیسابقه است. در هر جامعهای، خانواده نه فقط یک ساختار زیستی، بلکه محور انتقال ارزشهای فرهنگی، عاطفی و اجتماعی است. از بین رفتن خانوادهها در غزه، یعنی از هم گسیختن تار و پود جامعهای که دیگر امکان بازسازی طبیعی خود را از دست داده است.
نزدیک به 1.7 میلیون آواره _ یعنی بیش از دو سوم جمعیت غزه - در شرایطی زندگی میکنند که دسترسی به آب، غذا، سرپناه و خدمات درمانی به حداقل رسیده است. بر اساس معیارهای حقوق بینالملل بشردوستانه، این میزان جابهجایی اجباری میتواند بهعنوان کوچ اجباری جمعی (forced displacement) تلقی شود که در ماده 7 اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی بهصراحت جنایت علیه بشریت دانسته شده است.
از سوی دیگر، نابودی بزرگترین کلینیک باروری غزه ابعادی فراتر از تخریب زیرساخت دارد. این اقدام به لحاظ حقوقی میتواند نقض حق بنیادین بر تولیدمثل و حق بر سلامت زنان تلقی شود که در میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ICESCR) تضمین شده است.
در شرایطی که 55 هزار زن باردار و تازهمادر از ابتداییترین مراقبتهای پزشکی و دارویی محروماند، این محرومیت نه تنها خطر جانی برای مادر و کودک ایجاد میکند، بلکه بهطور نمادین تلاشی برای قطع چرخهی زندگی و تداوم نسل در این منطقه است.
گزارشها از زایمان روزانه 83 زن بدون داروی مسکن نشان میدهد که جنگ از سطح نظامی فراتر رفته و به عرصهای از رنج سیستماتیک انسانی تبدیل شده است. این وضعیت مصداق روشن رفتار غیرانسانی و تحقیرآمیز (Inhumane and Degrading Treatment) است که طبق ماده 3 مشترک کنوانسیونهای ژنو، حتی در بحبوحه جنگ نیز بهشدت ممنوع است.
از دستدادن بیش از 100 کودک در روز بهدلیل قطع برق و کمبود اکسیژن، نه یک حادثه جانبی، بلکه پیامد مستقیم سیاستهای محاصره و بمباران است اقداماتی که از منظر حقوق بینالملل، نقض اصل انسانیت و ممنوعیت مجازات جمعی بشمار میآید.
این دادهها در مجموع نشان میدهند که جنگ غزه از مرحله درگیری نظامی گذشته و به حوزهای رسیده است که در آن بقای فیزیکی، روانی و نسلی مردم فلسطین تهدید شده است.
وقتی زنان در تاریکی اتاقهای بدون برق فرزندان خود را به دنیا میآورند و کودکانی که تازه متولد شدهاند در اثر نبود اکسیژن میمیرند، مفهوم «امنیت» در معنای انسانی آن بهکلی از بین میرود.
در چنین شرایطی، سکوت جامعه جهانی نه بیطرفی، بلکه شکل دیگری از مشارکت در نقض انسانیت محسوب میشود.
*تحلیل سیاسی: پیامدها، اقتضائات منطقهای و بین المللی
وضعیت زنان غیرنظامی در غزه را نمیتوان فقط بخشی از بحران انسانی دانست؛ بحران اجتماعی-سیاسیای است که تأثیرات بلندمدت بر ثبات منطقه، روابط بینالملل، روان جمعی و حقوق نسل آینده خواهد داشت.
*تأثیر بر بازسازی اجتماعی و خانواده:
زنان در فلسطین، همانند بسیاری مناطق جنگزده، ستون خانوادهاند و نقش مهمی در مراقبت از کودکان، سالمندان، و بازسازی روانی جامعه دارند. از دست دادن مادران و همسران، و افزایش تعداد خانوادههای بیسرپرست، باعث فشار روانی و اقتصادی عظیم بر آنان میشود. یتیمان بسیاری بدون محافظت مناسب، آموزش و مراقبت، و حمایت روانی باقی میمانند.
*پیوند میان جنسیت و فقر/کرامت انسانی:
فقر ناشی از جنگ، محرومیت غذایی، نبود دسترسی به آب پاک و بهداشت، نه تنها شرایط زندگی را دشوار کرده، بلکه بر کرامت زنان تأثیرگذار است. مسألههایی مانند عدم امکان مدیریت بهداشت قاعدگی با ابزار مناسب، سرویس بهداشتی ایمن، امکانات بهداشتی برای بارداری، همه نشاندهنده یک فقدان دید جنسیتی در کمکرسانی است.
*ضعف نمایندگی و تأثیر بر سیاست صلح:
فقدان حضور زنان در مذاکرات صلح، در تصمیمگیریهای بازسازی، در برنامهریزی کمکهای بشردوستانه و تعیین سیاستهای مرتبط با حقوق بشر سبب شده که نیازها و اولویتهای زنان دیده نشده یا کم رنگ درنظر گرفتهشوند. مشارکت زنان نه فقط مسأله برابری است، بلکه عاملی حیاتی برای صلح پایدار، کاهش تنش و تضمین بازگشت حقوق.
*نقش و مسؤولیت جامعه بینالمللی و نهادهای دیپلماتیک:
کشورها، سازمانهای غیردولتی، سازمان ملل و نهادهای حقوق بشر موظفاند فشار دیپلماتیک، مانیتورینگ حقوق بشر، حمایت مالی و لجستیکی از سازمانهای محلی زنان، و تضمین دسترسی کامل کمکهای بشردوستانه را اعمال کنند. همچنین شفافیت در گزارشها، امکان دسترسی به دادههای دقیق و مستقل، مستندسازی نقضها، و پاسخگویی در سطح بینالمللی اهمیت دارد.
*پیامدهای امنیت منطقهای و روانی:
استمرار خشونت و نقض حقوق زنان میتواند به رادیکالیسم، فروش تسلیحات، عدم اعتماد در جامعه بشری، افزایش نفرت بینالمللی و پیامدهای بین نسلی منجر شود. همچنین تأثیرات روانی بلندمدت بر کودکانی که مادرانشان را از دست دادهاند یا شاهد خشونت بودهاند، میتواند نسل آینده را در مخاطره قرار دهد.
*پیشنهادات عملی برای حمایت از زنان جنگزده در غزه
با توجه به تحلیلهای حقوقی و سیاسی، این راهکارها میتواند در کوتاهمدت و بلندمدت مؤثر باشد:
1. آتشبس انسانی فوری و قابل تأیید بینالمللی
توقف حملات مستقیم به غیرنظامیان، تضمین مسیرهای امن جهت خروج زنان و کودکان آسیبپذیر، و برقراری نظارت بینالمللی بر اجرای آتشبس.
2. دسترسی کامل به کمکهای بشردوستانه بدون مانع سیاسی یا امنیتی
شامل غذا، دارو، امکانات بهداشتی مخصوص زنان، آب پاک، سوخت، امکانات بهداشت قاعدگی، لوازم مادر و کودک؛ بازگشایی گذرگاهها، و نظارت بینالمللی برای اطمینان از توزیع عادلانه.
3. تقویت مداوم خدمات پزشکی مخصوص زنان
تجهیز بیمارستانها و مراکز درمانی به امکانات مامایی، بهداشت باروری، تسهیلات بهداشتی برای مادران باردار و شیرده، تأمین امکانات کامل بهداشت مادر و نوزاد، و آموزش و تأمین خدمات روانی برای زنان آسیب دیده.
4. ایجاد پناهگاههای مطمئن مختص زنان و خانوادهها
فراهم آوردن پناهگاههایی که در آن امنیت فیزیکی و روانی وجود داشته باشد، حریم خصوصی حفظ شود، امکانات بهداشتی و بهداشت قاعدگی موجود باشد، و خدمات حمایتی در مقابله با خشونت جنسیتی در درون خانواده و پس از آوارگی ارائه شود.
5. مشارکت زنان در صلح و بازسازی
نمایندگی واقعی زنان در تصمیمگیریهای سیاسی محلی و بینالمللی در مورد صلح، بازسازی زیرساختها، توزیع منابع، تعیین اولویتها؛ حمایت مالی و فنی از سازمانهای محلی زنان برای نقشآفرینی مؤثر.
6. پاسخگویی حقوقی و مستندسازی نقضها
راهاندازی تحقیق مستقل و بیطرف درباره نقض حقوق بینالملل، خشونتهای جنسی، استفاده از بمبها و تسلیحات غیرقابل تفکیک در مناطق مسکونی؛ جمعآوری شواهد برای استفاده در دادگاههای بینالمللی؛ فشار بر دولتها و گروهها برای رعایت اصول حقوق بشر و بشردوستانه.
7. کمک مالی هدفمند و منابع پایدار
تخصیص بودجه بیشتر به سازمانهای زنان محلی، تضمین اینکه کمکها به نحوی طراحی شوند که نیازهای متفاوت زنان را دیده و تامین کنند؛ کمکهای اضطراری و بلندمدت برای آموزش، معیشت، بهبود امکانات زیستمحیطی.
8. آگاهسازی بینالمللی و رسانهای
انتشار گزارشها و داستانهای زندگی زنان بهطور معتبر، ایجاد کمپینهای جهانی برای حمایت حقوق بشر، فشار افکار عمومی بر دولتها برای مداخله انسانی، رعایت حقوق بینالمللی و قطعنامهها.
*نتیجهگیری:
در قلب حقوق بینالملل بشردوستانه، مفهومی وجود دارد که همه قواعد دیگر از آن سرچشمه میگیرند: اصل انسانیت. این اصل، فراتر از هر مصلحت نظامی یا سیاسی، بر ارزش ذاتی حیات انسانی و کرامت هر فرد تأکید دارد. طبق ماده 1 منشور سازمان ملل متحد، حفظ صلح و امنیت بینالمللی باید همواره با احترام به حقوق بشر و شأن انسانی همراه باشد. وقتی جنگ به مرحلهای میرسد که زنان - بهویژه مادران، دختران و سالخوردگان - هدف مستقیم یا غیرمستقیم خشونت میشوند، این اصل بنیادین نقض شده است.
غزه امروز نمادی است از آنچه میتواند برای زنان غیرنظامی در جنگ به وقوع بپیوندد وقتی تعهدات حقوقی بینالمللی نقض شوند، وقتی ساختارهای سیاسی و بشردوستانه پاسخگو نباشند، و وقتی زنان به درجات انسانیشان نادیده گرفته شوند. زنان غزه نه تنها قربانی خشونت فیزیکیاند، بلکه قربانی فقر، گرسنگی، بیماری، بیسرپناهی، و فقدان کرامت شدهاند.
حمایت از آنان فقط یک وظیفه بشردوستانه یا اخلاقی نیست؛ یک الزام حقوقی، سیاسی و اخلاقی است برای کل جامعه بینالمللی. آنچه امروز در غزه رخ میدهد، آزمونی است برای مفاهیم عدالت، قوانین بینالمللی و برای اینکه چگونه ما انسانیت را در عمل تعریف میکنیم.
در برابر همه این فجایع، آنچه بیش از هر چیز وجدان جهانی را به چالش میکشد، سکوت سنگین جامعه بینالمللی است. سکوتی که نه ناشی از ناآگاهی، بلکه نتیجهی مصلحتسنجیهای سیاسی و بیعملی نهادهایی است که خود را مدافع حقوق بشر میدانند.
زنان غزه، در حالیکه زیر بار بمباران، آوارگی و بیخانمانی در تلاشاند خانوادههای خود را زنده نگه دارند، شاهدند که سازمانهای جهانی، تنها به صدور بیانیههای هشدار اکتفا میکنند و هیچ اقدام الزامآوری برای توقف رنج آنان صورت نمیگیرد.
این سکوت، از نظر حقوقی نیز معنای سنگینی دارد. ماده یک مشترک در کنوانسیونهای ژنو، دولتهای عضو را موظف میکند نهفقط خود از نقض حقوق بشردوستانه پرهیز کنند، بلکه برای پیشگیری و توقف آن نیز اقدام مؤثر انجام دهند. اما امروز، در برابر محرومیت هزاران زن از حق زایمان ایمن، حق بر سلامت، و حتی حق بر حیات، هیچ سازوکار بینالمللی کارآمدی فعال نشده است. این بیعملی، نقض ضمنی تعهدات بینالمللی و نوعی شراکت در تداوم رنج انسانی محسوب میشود.
در سطح نمادین نیز، سکوت جهانی به معنای انکار تجربه زنان فلسطینی است. زنانی که سالها نقش حافظ زندگی و پایداری را بر عهده داشتند، اکنون نه بهعنوان قربانیان یک جنگ، بلکه بهعنوان صداهایی خاموش و نادیدهگرفتهشده در حاشیه سیاست بینالملل دیده میشوند. نبود واکنش مؤثر جهانی، پیامی غیرمستقیم به آنان میفرستد: اینکه رنجشان، هرچند آشکار، ارزش مداخله ندارد.
از منظر اخلاق سیاسی، چنین سکوتی خطرناکتر از خشونت است؛ زیرا خشونت را عادی و استمرار آن را ممکن میکند. تاریخ نشان داده است که بیتفاوتی در برابر رنج زنان و کودکان، نخستین گام در مشروعیتبخشی به بیعدالتی است. امروز، در سایهی آوارهای غزه، جهان نهتنها با آزمونی انسانی، بلکه با آزمونی اخلاقی مواجه است:
آیا کرامت زن فلسطینی ـ که در میان ویرانهها فرزند خود را در آغوش دارد ـ هنوز در وجدان جهانی جایگاهی دارد یا خیر؟
بیایید صدای زنان غزه باشیم. بیایید کمک کنیم تا قوانین، سیاستها، و وجدان بینالمللی نه فقط کلمات روی کاغذ باشند، بلکه در زمین واقعی زندگی زنان تأثیر بگذارند.