برای مهسا؛ مَهی که چهره‌اش برای ابد گرفتار خسوف شد
صفحه آخر
بزرگنمایی:
بس سخیف، ننگین و شوم است ...
فرقی نمی‌کند تن‌اش، مورد ضرب و شتم ماموران قرارگرفته باشد یا نباشد
بس سخیف، ننگین و شوم است ...
فرقی نمی‌کند تن‌اش، مورد ضرب و شتم ماموران قرارگرفته باشد یا نباشد
بس سخیف، ننگین و شوم است ...
فرقی نمی‌کند مسافری پر از انگیزه‌ی شادمانی‌کردن بوده است یا ساکن همان شهر
بس سخیف، ننگین و شوم است ...
فرقی نمی‌کند آراسته به لباس اصطلاحا استانداردی داشته یا هنجار آن‌ها را شکسته است
بس سخیف، ننگین و شوم است ...
فرقی نمی‌کند به‌صورت برادرش فلفل پاشیده‌اند یا نپاشیده‌اند
بس سخیف، ننگین و شوم است ...
فرقی نمی‌کند سابقه بیماری و جراحی داشته یا نداشته
بس سخیف، ننگین و شوم است ...
فرقی نمی‌کند سه بار احیای قلبی داشته یا با تلاش نخست قلب پردردش آغاز به تپیدن کرده
بس سخیف، ننگین و شوم است ...
فرقی نمی‌کند با برادرش بوده، تنها یا با هر دوستی و رفیقی و محبوبی
بس سخیف، ننگین و شوم است ...
فرقی نمی‌کند در تمام مدت بازداشت حال خوشی داشته یا نداشته
بس سخیف، ننگین و شوم است ...
فرقی نمی‌کند پایتخت باشد که خشونت‌آگین می‌شود یا روستاهای دوری که زیر هجوم بیخبری گُم‌اند
بس سخیف، ننگین و شوم است ...
فرقی نمی‌کند قربانی، در دوران شکوفنده جوانی باشد یا فردی پا به سن گذاشته
این مسیر که می‌رَوید بسی کریه، ناپذیرفتنی و پلشت است ...
و البته هر کدام از این تلخی‌های عمیق و تاریک که شمردیم، رنج سیاه مضاعفی بر روان فرسوده و خسته از درد ما، آوار میکند
