سیاست کلان در برابر سیاست خُرد
سخن سردبیری
بزرگنمایی:
حدود بیستواندی سال قبل و زمانی که دولت وقت به تشکیل شوراهای شهر و روستا اهتمام ورزید، این گمان برای کنشگران سیاسی در ایران ایجاد شد که میتوان با تفکیک سیاست خُرد از کلان، راه جدیدی را در مدیریت کشور ایران گشود.
حدود بیستواندی سال قبل و زمانی که دولت وقت به تشکیل شوراهای شهر و روستا اهتمام ورزید، این گمان برای کنشگران سیاسی در ایران ایجاد شد که میتوان با تفکیک سیاست خُرد از کلان، راه جدیدی را در مدیریت کشور ایران گشود. شوراها تشکیلات جدیدی بود که میتوانست با وارد کردن نسل جدیدی از مدیران و ایده ها فضا را برای نوآوریها و خلاقیتها باز کند و طرحی نو را در اندازد.
پتانسیلهای متعددی که در شوراها و مدیریت شهری وجود داشت، این امیدواری را بوجود آورد که اگر چه مشکلات متعددی در حوزه سیاست کلان ایران وجود دارد، ولی میتوان جزایر کیفیتی را لااقل در سطح بعضی از شهرها و روستاهای کشور ایجاد کرد؛ و با الگو ساختن آنها بتدریج به اصلاح سیاست های کلان همت گمارد.
اما سیاستگذاران کلان کشور یا این پتانسیل را ندیدند یا از قدرت بالقوه آن به هراس افتادند و آرام آرام با وضع قوانین و مقرراتی دستوپای این نهادهای جدید را بستند. همزمان مشابه بسیاری از نهادهای دیگر تلاش کردند تا از ورود نیروهای خلاق، متفکر و متفاوت به این شوراها جلوگیری کنند. این دو حرکت باعث شد که نهاد شوراها که میتوانست نور امیدی در صحنه مدیریتی کشور بیاندازد تبدیل به یکی از غیر مفیدترین نهادهای کشور گردند تا جائیکه خود مسئولان نیز به این موضوع اعتراف میکنند.
سیاست کلان در کشور ما بر پایه بنیانهای اشتباهی حرکت میکند. منافع ملی در آن اولویت اصلی نیست، شایستهترین ها جائی در سیاستگذاریهای آن ندارند و توده مردم در آن تماشاچیانی بیش نیستند. شوراها که در حیطه سیاست خُرد تعریف میشدند، میتوانستند تمام این نقطه ضعفها را بر طرف کنند. اما ما استاد از کارآمدی انداختن نهادهای کارآمد هستیم. همان رفتاری را که با نهاد مدرسه، دانشگاه، سمن و حزب کردیم و باعث ناکارآمدی این نهادها شدیم، با شوراها کردیم و این روزنه امید را نیز از بین بردیم.
محدود کردن اختیارات شوراها، تحت نظارت قرار دادن ایشان زیر نظرفرمانداریها و بخشداریها، تحمیل شهرداران یا دهیاران به آنها، منفک کردن بسیاری از وظایف و مسئولیتهای ایشان، اعمال نظرهای پشت پرده، حذف شوراهای محلات در پائینترین سطح و بیعمل کردن شوراهای استانی در بالاترین سطح و اعمال نظارت استصوابی شدید بر نامزدها از مجموعه اقداماتی بود که در طی این شش دوره عملکرد شوراها انجام شد و باعث گردید که شوراها از حیض انتفاع بیافتند و در وضعیتی گرفتار آیند که نه مردم و نه مدیریت شهری سودی از آن نمیبرند.
اگر نظرسنجی کوچکی صورت گیرد میبینیم که بسیاری از مردم شهرها حتی اعضا شورای شهر خود را نمیشناسند و نمیدانند که آنها چه وظایفی را بر عهده دارند. حتی بسیاری آنها را عامل مزاحمی میپندارند که جلو عملکرد مجموعه شهرداری را گرفته است و روند حرکت پروژههای شهری را کند کرده است. خود شورائیان نیز معتقدند که ایشان شوراهای شهر نیستند و بهتر است آنها را شورای شهرداری نامید.
ما کماکان شوراها را یکی از مهمترین نمادهای مردم سالاری و دموکراسی میدانیم و پتانسیل نهفته در آنها را ارج مینهیم ولی شاید لازم باشد که لااقل در این شراطی تفکیک بین سیاست خُرد و کلان صورت گیرد و این فرصت به بازیگران خُرد داده شود تا خلاقیت و توانائی خود را بروز دهند. فرصتها محدود است و از هر جائیکه بتوان فرایندها را اصلاح کرد، باید کار را شروع نمود. امیدواریم که سیاستگذران کلان لااقل این یک حوزه را رها کنند و اجازه دهند که مردم بطور واقعی و عینی در مورد آن اعمال نظر نمایند و تصمیم گیرند.
حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی