به تمامی رعیت، اما بزکشده
اندیشه
بزرگنمایی:
مردم به تنگ آمدهاند. مردم عصبی هستند. مردم ناراضی و معترضاند. حالا یکی از نداشتن حجاب و پارتی مختلط و سبک زندگی آزادتر صحبت میکند. یکی از نداری، فقر، رکود، تورم و معیشتِ زیر صفر فغان میکند.
زهره رحیمی
مردم به تنگ آمدهاند. مردم عصبی هستند. مردم ناراضی و معترضاند. حالا یکی از نداشتن حجاب و پارتی مختلط و سبک زندگی آزادتر صحبت میکند. یکی از نداری، فقر، رکود، تورم و معیشتِ زیر صفر فغان میکند. یکی از تبعیضهای بیامان قومی، دینی، مذهبی، منطقهای و محرومیت آگاهانه و تحمیلی شِکوه میکند. یکی از لزوم امکانات فراخزیستی، تفریحات مفرح، اعتبار برونمرزی و شهروندیِ برازنده حرف میزند. یکی از آزادی بیان، مشارکت سیاسی، تضمین حقوق بشر و توزیع قدرت سخن میراند. یکی هم از ناکارآمدی، نامدیریتی، فساد و نامسئولیتی سیستماتیک و نامنتها گله دارد.
مسئله اینجاست که وقتی ابعاد بلایی که در سالیان دراز بر ملت رفته، بسیار وسیع و متنوع باشد، همانقدر که انتقاد و مخالفت بیشتری برانگیخته میشود در عینحال حکومت بوقت تنگنای سیاسیاش، قدرت مانور زیادتری دارد که بقایش را تضمین، و وضعیت را کماکان با همه نارضایتیها و نخواستنها پیش ببرد. چراکه تعداد محرومیتهایی که تحمیل کرده، بقدری پرشمار است که اگر اراده به رفع کُند و آرام آنها کند، براحتی عمر دوبارهای را برای خودش میخرد. آزادیهای قطرهچکانی در حوزه پوشش، موسیقی، سینما، سبکهای شادی، رسوم فرهنگی، تکثر زبانی، رسانهای و نقشهای محلهای و .... یکی پس از دیگری میتوانند بخشهایی از مردم را، برای مدتی، و هر از گاه در جایی، راضی و آرام و کنترل کند.
از سوی دیگر حوادث و رخدادهاییست که در حوزه اقتصادی میافتد، هرچند رکود، بیکاری، تورم و کسادی، جان بسیاری را به لبشان رسانده اما در کلیت، استمرار این وضع، جامعه را به سمت جمعیتی خودخواه و غیرهمبسته و منفعتطلب میبرد که تنها دغدغهاش سود شخصی و خانوادگی است و این جامعه از درد مشترکی که موتور محرک هر جنبشیست، فاصله میگیرد. از سوی دیگر با تعطیلیها، تاخیرها، تعلیقها، بینظمیها، سستیها در ایفای مسئولیتهای اداری و تحصیلی و حتی قطعیهای برق و آب، هرچند نارضایتی و کلافگی بین مردم رقم میخورد اما اگر در کوتاهمدت حرکتی برای تحول وضعیت و حال و روز جامعه رخ ندهد، جماعت را در درازمدت به سمت نوعی همشکلی با حکمرانی موجود، یعنی به سمت جماعتی لخت، بیمسئولیت، بیحس و بیعار، و تسلیم و راضی شده به این حقارت و پلشتی و بیسامانی سوق میدهد.
لذا آنچه به آرامی در جامعه صورت تحقق پیدا میکند این است که مردم محروم از هرگونه امکان مشارکت و تاثیرگذاری موثر در سازوکارها، بدون اینکه بر سرنوشت خویش تاثیری بیافرینند، یا در معادلات قدرت جایگاهی داشته باشد، بدون اینکه شایستگانشان امور را بدست گرفته باشند و بر مسیر هوشمندی و خِرد و دوراندیشی حرکت کنند، همچون رعایا، تنها با نسخهای گریمشده مشغول روزمرهگیست.
لذا یک کلام و آن اینکه یا برای تحول حال به حالی احسن، اراده و عملی فیالفور به خرج میدهیم یا به آرامی اما با قطعیت آغاز به مردن میکنیم!
حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی