بزرگنمایی:
نویسنده: ناتالی گلدبرگ
مترجم: گیتی خوشدل
ناشر: پیکان
سال انتشار: ۱۳۹۹
قطع: رقعی
تعداد صفحات: ۱۸۴
شابک: ۹۷۸‑۹۶۴‑۳۲۸‑۹۰۷‑۲
مریم کوشکی
نویسنده: ناتالی گلدبرگ
مترجم: گیتی خوشدل
ناشر: پیکان
سال انتشار: 1399
قطع: رقعی
تعداد صفحات: 184
شابک: 978‑964‑328‑907‑2
***
کتاب «تا میتوانی بنویس» نوشته «ناتالی گلدبرگ» اثری است یگانه در پیوند دادن هنرِ نوشتن با زندگی روزمره، درهمآمیزی سادگی و ژرفا، و نمایش اینکه چگونه واژه میتواند راهی برای رهایی و بیداری باشد. این کتاب از نخستین جمله تا واپسین سطر، یادآور یک پیام بنیادی است: «نوشتن یعنی زیستن، یعنی گوشدادن، یعنی آزادی».
گلدبرگ نوشتن را نه بهعنوان حرفهای خاص، که بهمثابه مراقبهای روزانه معرفی میکند؛ عملی که ذهن را از انجماد نجات میدهد و روح را به حرکت میآورد. او باور دارد که هر انسان، صرفنظر از شغل یا پیشینهاش، میتواند و باید بنویسد؛ زیرا نوشتن راهی برای دیدن دوباره جهان و فهم درونیتر خویشتن است. در نظر او، نوشتن نه نیاز به استعداد دارد، نه انتظارِ لحظهی جادویی الهام بلکه تنها نیازمند «حضور» است: نشستن، گوش دادن و نوشتن.
*جوهره و درونمایه اثر
نویسنده در متن این کتاب مرز میان «یادگیری نوشتن» و «یادگیری زندگی کردن» را از میان برمیدارد. همهچیز را به نوعی «تمرین نوشتن» بدل میکند: راهرفتن، نگاهکردن، گوشدادن، گفتوگوهای روزمره، و حتی سکوت.
او در فصلها و جستارهای کوتاه خود، بارها با زبانی روان و بیپیرایه یادآور میشود که نوشتن، فقط نشستن پشت میز و تولید جمله نیست؛ لبخند زدن به زندگی است، دیدنِ رنگهاست، و جسارتِ لمس لحظهها.
در اندیشه گلدبرگ، نوشتن تمرینِ پذیرش است: ما مینویسیم تا یاد بگیریم داوری نکنیم، تا جهان را همانگونه که هست ببینیم. او میگوید: «هرچه ژرفتر گوش بسپارید، بهتر مینویسید.» گوشدادن برای او یعنی تسلیمشدن به زندگی، یعنی بیرون آمدن از قضاوت و ترس، و باز گذاشتن درهای ذهن.
*اهمیت و فلسفه نوشتن در نگاه گلدبرگ
در نگاه او، هر نویسندهای باید بپذیرد که نوشتن، بخشی از زیستِ آگاهانه است. نوشتن نه فقط بازتاب بیرون، بلکه شناخت درون است. اگر میخواهیم جهان را بفهمیم، باید از ثبت جزئیات آغاز کنیم؛ از همان چیزهایی که شاید بیاهمیت بنظر برسند. زیرا به گفتهی گلدبرگ، «اگر جزئیات زندگی ما اهمیت نداشتند، پس چه چیز مهم است؟»
او بارها یادآوری میکند که هدف، نوشتنِ «متن بینقص» نیست، بلکه عبور از سدِ درونیِ سانسور است. نویسنده واقعی کسی است که مینویسد حتی وقتی نمیداند چه بگوید؛ مینویسد تا بفهمد چه چیزی در درونش پنهان است. از دید او، هر سکوت، یک دروغ است و هر واژه، قدمی است در جهت حقیقت.
گلدبرگ میگوید باید (بیشرم نوشت). بیآنکه نگران نظر دیگران باشیم یا منتقد درونی را قاضی کنیم. زیرا نوشتن، مثل تنفس است: اگر بخواهیم آن را به تأخیر بیندازیم، میمیریم؛ اما وقتی آزادانه بنویسیم، زنده میشویم.
*نثر و لحن کتاب
نثر کتاب صمیمی، گرم و بیتکلف است، اما در پسِ سادگیِ ظاهریاش، اندیشهای ژرف و شاعرانه جریان دارد. گلدبرگ با بیانی روایتگونه و نثرِ مراقبهای، خواننده را به خلوت خویش میبرد. او با زبانی که به آرامی جریان دارد، ذهنِ پراکندهی خواننده را آرام میکند و یادش میآورد که نوشتن نه مبارزه با کلمات، بلکه دوستی با آنهاست.
هر فصل کوتاه است، چون یک جرعه تأمل. ساختار کتاب به گونهای است که هر بخش مستقل اما در عین حال پیوسته و منسجم است: از تجربههای سادهی روزمره تا اندیشههای عمیق فلسفی.
*درباره ترجمه
گیتی خوشدل با تسلط مثالزدنی بر متنهای فلسفی و روانشناختی، توانسته است روح و طراوت نثر گلدبرگ را در فارسی زنده کند. در ترجمه او، ریتم نرم و مراقبهآمیز متن حفظ شده و جملهها گرمای زبانی نویسنده را با زبانی لطیف و طبیعی منتقل میکنند. ترجمه مزین به شیوایی و صداقت است، نه متکلف و نه مصنوع، بلکه آینهای برای اندیشهی نویسنده.
*پیامهای محوری کتاب
-نوشتن یعنی زندگی – زندگی را نمیتوان از نوشتن جدا کرد. هر دو بر پایهی آگاهی، مشاهده و حضور در لحظه استوارند.
-نوشتن یعنی گوشدادن – نویسندهی خوب کسی نیست که زیاد بداند، بلکه کسی است که خوب گوش میدهد؛ به صداهای درون، به جهان و به خاموشیها.
-نوشتن یعنی مهربانی – باید نخست با خود مهربان بود. تا خود را نپذیریم، نمیتوانیم جهان را بفهمیم و روایتش کنیم.
-نوشتن یعنی عشق – نویسندهی واقعی، عاشق است: عاشقِ واژهها، عاشق نویسندگان دیگر، عاشق گزارشی صادق از لحظهها.
-نوشتن یعنی جرأت – جرأت بیانِ ناپخته، ترسناک، و حتی شرمآور؛ زیرا حقیقت در همانجاست که سکوت کردهایم.
* نقاط قوّت کتاب
1. ترکیب نادر از سادگی و عمق
کتاب در عین روانیِ بیان، پر از بینشهای فلسفی است؛ خواننده نه تنها نوشتن را میآموزد، بلکه به شناختی تازه از خویش میرسد.
2. ساختار الهامبخش و قابلاجرا
هر فصل شامل تجربهای کوتاه، نکتهای آموزنده و توصیهای کاربردی است. همین ساختار، کتاب را از یک نظریهنامه به راهنمای عملی بدل میکند.
3. نگاه انسانی و همدلانه
گلدبرگ با خواننده همچون دوستی صمیمی سخن میگوید، نه همچون استادی از بالا. او به جای آموزش از بیرون، بیدارسازی از درون را پیشنهاد میکند.
4. قابلیت استفاده برای همه
این کتاب فقط برای نویسندگان یا اهل ادبیات نیست؛ هرکس بخواهد ذهنی آرامتر، نگاهی دقیقتر یا بیانی آگاهتر داشته باشد، از آن بهره میگیرد.
5. توان ترجمه در انتقال عاطفه و سادگی زبان
نثر فارسیِ روان و صادقِ گیتی خوشدل باعث شده اثر برای خوانندهی ایرانی نه بیگانه، بلکه آشنا و ملموس باشد.
6. جنبه درمانی و روانپالایی
خواندن و عمل به آموزههای کتاب، ذهن را از پریشانی و انباشت افکار بیشکل میرهاند و نوعی «نوشتارِ درمانی» پدید میآورد؛ گویی هر جمله فرصتی است برای تنفس و شستوشوی ذهن.
* ارزش و تأثیر اثر
«تا میتوانی بنویس» کتابی است که هر کس اهل اندیشه، تخیل یا نوشتن باشد باید در کتابخانهاش داشته باشد. این اثر، بارها و بارها الهامبخش کلاسهای نویسندگی در سراسر جهان بوده و هنوز یکی از محبوبترین منابع خلاقیت محسوب میشود.
اما فراتر از ارزش آموزشی، این کتاب یادآور حقیقتی انسانی است: اینکه نوشتن، راهی برای نجات از خاموشی است. وقتی واژهای بر صفحه مینشیند، ما وجود خود را اعلام میکنیم؛ ما شهادت میدهیم که زندهایم.
در پایان خواندن کتاب، مخاطب درمییابد که هیچ فصل و هیچ جملهای در آن صرفاً درباره «چگونه نوشتن» نیست، بلکه درباره «چگونه بودن» است. نوشتن در این نگاه، تمرینی است برای دیدن، برای حضور، برای دوستی با خود و جهان.
*جمعبندی
کتاب «تا میتوانی بنویس» بیش از هر چیز یک دعوت است ـ دعوتی به زیستن با واژهها، به نگاه کردن با دلی باز، و به پذیرفتن خویش بیقیدوشرط. گلدبرگ با زبانی آرام و نگاهی پر از روشنایی، از ما میخواهد خود را بر صفحه برون بریزیم، بیهراس، بینقاب، و بیانتظار.
او به ما میآموزد که نوشتن نه پایان راه، بلکه آغاز بیداری است؛ سفری بیانتها در خود، با قلمی در دست و ذهنی آزاد.
«تا میتوانی بنویس» کتابِ تمرین کلمه نیست؛ کتابِ تمرین آگاهی است — دفترچهی آزادی انسان در برابر فراموشی.
حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی