آخرین مطالب

“بنیادگرایی، پیکار در راه خدا در یهودیت، مسیحیت و اسلام” نوشته کارن آرمسترانگ

معرفی کتاب: درد بی‌درمان بنیادگرایی اندیشه

معرفی کتاب: درد بی‌درمان بنیادگرایی

  بزرگنمایی:
نویسنده: کاظم طیّبی فرد بنیادگرایی (Fundamentalism)، مفهومی پربسامد و پرکاربرد، این روزها و این روزگاران بسیار به کار می‌رود، اغلب هم با تسامح، نادرست و یا حداقل نادقیق. عموماً این مفهوم در اشاره به سَلَفیگری (salafi movement) به کار می‌رود که اگرچه هم‌پوشانی‌های بسیاری با مفهوم بنیادگرایی دارد، اما معادل و مترادفش نیست.

نویسنده: کاظم طیّبی فرد
بنیادگرایی (Fundamentalism)، مفهومی پربسامد و پرکاربرد، این روزها و این روزگاران بسیار به کار می‌رود، اغلب هم با تسامح، نادرست و یا حداقل نادقیق.
عموماً این مفهوم  در اشاره به سَلَفیگری (salafi movement) به کار می‌رود که اگرچه هم‌پوشانی‌های بسیاری با مفهوم بنیادگرایی دارد، اما معادل و مترادفش نیست.
سلفی گری نوعی ارتجاع و واپس‌گرایی است و تلاشی برای احیاء نحله‌های قدیمی، درحالی‌که بنیادگرایی، لزوماً چنین نیست. بنیادگرایان اگرچه از تعلق خاطر و وابستگی به نحله‌ها یا ادیان متقدم منبعث شده‌اند، درعین‌حال، واکنش و عکس‌العملی به نوگرایی، سکولاریسم و لائیسیسم هستند.
در هر دو، بر حکمت‌های راستینِ ازدست‌رفته و مغفول مانده تأسف می‌خورند اما سلفی گری در پی بازگشتی بی‌چون‌وچرا به گذشته است درحالی‌که بنیادگرایی، محصور به این نگرش نیست بلکه در پی این است که آموزه‌های مسبوق به سابقه در یک دین یا آئین را روزآمد نماید، به‌نحوی‌که پویایی آن دین نمایان شود و پاسخی به بحران معنویت حاصل از نوگرایی در دوران جدید و معاصر ارائه گردد.
اما آنچه چشم پی جوی انسان امروزین را به خود خیره کرده و توجه او را جلب نموده، همانا خشونت متبلور در هر دو است. هر دو مشی، چه بنیادگرایی و چه سلفی گری، عموماً با خشن‌ترین ابزارها و روش‌ها سعی در به کرسی نشاندن منویات خود دارند. بااین‌وجود، به نظر نمی‌رسد که جوامع بشری، اکنون و اینجا، دغدغه‌ای برای پاسخ به سلفی گری داشته باشد، چرا که روح مدرنیته و علم‌گرایی و ذات پویای آن، در طول تاریخ صد چندساله خود، هماوردی پیروزمندانه  با هرگونه ارتجاع و واپس‌گرایی داشته و ادامه این نبرد نیز سرنوشتی جز مغلوب شدن به نفع تجدد در پی نخواهد داشت. در مقابل، بنیادگرایی، از هر نوع و سویه‌اش چنین نیست و به همین آسانی دردش درمان و زخمش التیام نخواهد یافت.
بنیادگرایی فرزند و محصول مدرنیته و علم‌گرایی است، و پیامد ناخواسته آن؛ بنابراین، تا نوگرایی و تجدد هست، بنیادگرایی نیز هست و تا تجدد به همین راه می‌رود بنیادگرایی نیز همراه اوست. حال، این پرسش به جاست که آیا بنیادگرایی درد بی درمانی است که بر تجدد عارض شده؟ این درد بی‌درمان را نقص کدام عضو تجدد موجب شده یا کدام بیگانه‌ای، ویروس‌وار باعثش گردیده است؟
در بدو امر، منشأ هر درد را باید کاوید، چه درد را درمانی باشد و چه نباشد. حال، منشأ درد بنیادگرایی کجاست و چیست؟ این منشأ را باید یافت تا بتوان در پی تسکین یا التیام درد بود.
خانم کارن آرمسترانگ  با کتاب “بنیادگرایی” در پی ارائه پاسخ همین پرسش‌ها است. با آرمسترانگ در سال‌های پیش‌ازاین، با کتاب مهم و بحث‌برانگیزش “تاریخ خداباوری” ، آشنا شده‌ایم. او در کتاب بنیادگرایی که نام اصلی آن The Battle for God  (پیکار در راه خدا) بوده و در سال 2001 منتشر شده، به واکاوی تاریخی و جامعه‌شناختی مسئله بنیادگرایی در ادیان الهی بزرگ جهان امروز می‌پردازد و این پدیده را با رویکردی تاریخی فلسفی ریشه‌شناسی می‌کند.
وی معتقد است که نوگرایی در جهان غرب با چرخشی به لوگوس (logos)  و عقل‌گرایی، به‌کلی چشم بر میتوس (mythos) و وجوه باطنی معرفت بسته و ازاین‌رو دنیای مدرن را با چالش روبرو نموده است. به اعتقاد آرمسترانگ، هر چه نوگرایی بر عقل‌گرایی و پافشاری بر لوگوس تکیه و اصرار نموده، در مقابل، متدینان و جوامع دینی که شاکله هویتی آنان بر مبنای دین است در واکنش به آن، با بازتعریف تدافعی دین در بستر عقل‌گرایی (لوگوس) در دام مدرنیته و پیامدهای خلط دو ساحت معرفت در غلتیده‌اند. به‌نحوی‌که برای ارائه دین و هویت دینی خود به فراخور جو لوگوس باور جهانی،  یا بیش از حد مجاز بر میتوس و بطن دینی تأکید ورزیده و یا به کل با کنار نهادن وجوه فراعقلی دین، سعی در ارائه بسته‌ای جامع و روزآمد از دین خود، چنان‌که با عقل‌گرایی رایج به رقابت بپردازد، کرده‌اند که هر دو این رویکردها، به نتیجه واحدی انجامیده و منجر به بروز نحله‌های واپس‌گرا، متخاصم و خشن گردیده است.
آرمسترانگ در جهت اثبات این خوانش، به‌مرور تاریخ جنبش‌های اصلاح دینی در سه دین فراگیر الهی یعنی اسلام، مسیحیت و یهودیت پرداخته و تلاش نموده ادله ادعای خود را در جریانات مذکور نمایان سازد.
گرچه این نویسنده کتاب در تحلیل خود بر تاریخ کشورهای ایران و مصر، در بین کشورهای مسلمان، و بر اسرائیل به‌عنوان امتی یهودی تمرکز نموده و به بررسی وضعیت جامعه بر انگلستان و آمریکا به‌عنوان کشورهای مسیحی پرداخته، لیکن به نظر می‌رسد که ویژگی‌های ذاتی ادیان موردنظر را از نظر دور داشته و بدان بی‌توجه بوده است.
این کتاب با ترجمه کیانوش حشمتی و به‌وسیله نشر حکمت در سال 1396 در 740 صفحه به چاپ رسیده و منتشر گردید، تقریباً هم‌زمان با آن، آقای دکتر حسین غفاری، با نگارش و انتشار کتاب “نقد و نظری بر بنیادگرایی دینی” این اثر را نقد و بررسی نموده است. مترجم اثر، نیز جا و بیجا ردیه‌های کوتاهی بر برخی از مدعیات مندرج در اثر، در پانویس‌ها نگاشته که شوربختانه هیچ‌کدام مستدل و متکی بر منابع  و اسناد نبوده و این شائبه را تقویت می‌کند که تنها باهدف کسب مجوز انتشار نوشته شده‌اند.
به هر روی، انبوه اطلاعات تاریخی مندرج در این اثر و ترجمه نسبتاً روان آن، صرف‌نظر از اغلاط نگارشی و ویرایشی، اثر را به کتابی خوش‌خوان و جذاب تبدیل نموده است.
به نظر می‌رسد لااقل بررسی و تجزیه‌وتحلیل قسمت‌های مربوط به ایران این کتاب بتواند آغازگر بحثی مفید در شناخت معضلات معنوی دنیای مدرن و روند گذار به مدرنیته در ایران باشد. ولی ابتدا باید به این نکته توجه کافی مبذول داشت که اگرچه امکان ارائه تحلیل و تفسیر متفاوت از وقایع تاریخی که در کتاب آمده، ممکن و حتی ضروری است، ولی به نظر نمی‌رسد که تفسیر متفاوت از وقایع، کلیت اثر و مدعای آن را تحت‌تأثیر قرار دهد و خدشه‌ای در  مدعای اصلی آن وارد نماید. از دیگر سو، قابل‌توجه است که مؤلف بر وقایعی از تاریخ ایران انگشت نهاده که محل نزاع و اختلاف‌نظر فراوان بوده، درحالی‌که مثال‌های به‌مراتب واضح‌تر و کارآمدتری در همین راستا می‌توان یافت و ارائه نمود.
پرواضح است که بنیادگرایی و ارتجاع و واپس‌گرایی جای مداقه و بررسی بسیار بیشتر دارد اما مدعای اصلی پیرنگ اثر، یعنی تدافع عقلانی از دین بر اساس رویکرد لوگوس باور نوگرایی و کم‌توجهی به میتوس و بطن و معنویت دینی با نگرشی متخاصم و مجادله گر به دنیای مدرن، قابل‌توجه، محتمل به صدق و تأمل‌برانگیز است.
علاوه بر این، حائز اهمیت است که کتاب خانم آرمسترانگ فقط به توصیف و تبیین تاریخی نپرداخته بلکه در ضمن توصیفات خود تلاش نموده راه مقابله با این معضل را نیز نشان دهد. به عقیده وی، همچنان که عقل‌گرایی مدرنیته از فهم بطن و میتوس غفلت کرده، در بروز بنیادگرایی خشن بی‌تقصیر  نیز نبوده است، پس به‌صراحت یا به اشاره توصیه می‌کند که اولاً با فهم ذات ادیان که از عنصر میتولوژیک و اسطوره‌پردازانه خالی نیست و ثانیاً با بازسازی ساختار فکری مدرنیته به آرام‌سازی، رسمیت‌دهی و اعطای وجاهت اجتماعی به بنیادگرایان بپردازیم و نگرانی آنان را در مورد بقاء و دوام در دنیای جدید برطرف نموده و ایشان را در فرایند نوگرایی به بازی بگیریم.
ازاین‌رو، اگرچه بنیادگرایی دردی نیست که درمان پذیرد، مسکن آن از رهگذر بازنگری در ریشه‌های فکری غرب، یعنی تفکر یونان باستان و توجه به میتوس ممکن و مقدور است. پس چرا باید این کتاب را بخوانیم؟ چرا باید به بنیادگرایی بیندیشیم؟
پاسخ این پرسش در مقدمه نویسنده آمده است. او این کتاب را پس از واقعه یازده سپتامبر و ضربه اجتماعی متأثر از آن نوشت. امروز اما ما در جایی زندگی می‌کنیم که فاصله چندانی، چه به لحاظ جغرافیایی و چه به لحاظ فرهنگی با بسیاری از موارد و مثال‌هایی که نویسنده بیان کرده، نداریم.
به‌عنوان‌مثال، حتی اگر این ادعای او را که انقلاب اسلامی ایران اولین پیروزی بنیادگرای در جهان امروز بوده، نپذیریم و برنتابیم، گریزی از پاسخ‌دادن بدان نداریم. چون علاوه بر اینکه در جامعه‌ای در حال گذار از سنت به مدرنیته زیست می‌کنیم، تمام مؤلفه‌های برشمرده‌شده توسط نویسنده را در حوالی و پیرامون دید و فکرمان می‌بینیم و می‌یابیم. اگر دچار چنین دردی هم نباشیم - که بعید به نظر می‌رسد از درک درد بنیادگرایی همسایگان و هم‌جواران عینی و ذهنی‌مان، از طالبان و داعش و القاعده تا شیخیه و حجتیه و ...  گریزی نیست



نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

حمله تجاوزکارانه ایالات متحده آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران را شدیدا محکوم می‌کنیم.

تحزب، سیاست و امکان سوسیال‌دموکراسی در ایران

جامعه مدنی

شهرکُشی: مرگ خاموش منابع تاریخی و زیست‌محیطی تمدن‌ها

گذار از " نهیلیسم" به "معنای زندگی"

اهل علم مصلحت را بجویند یا حقیقت را؟!

میهمان روستا

چالش‌های حقوقی مقابله با ارتشا؛ بررسی ریشه‌های قانونی یک فساد ساختاری

نمایشگاهی ضروری، گرچه تکراری

غرفه انتشارات حزب اراده ملت ایران را راه انداختیم

بخوانیم برای ایران

شرحی بر چرایی و اهمیت ترجمه سری کتاب سازوکار حزبی

بازتعریف سوسیال دمکراسی در عصر جدید

دموکراسی و اندیشه سوسیال‌دموکراسی

معرفی کتاب نمایی روشن‌تر (بینشی جدید درمدل مدرسه سادبری‌ولی)

تاب آوری اجتماعی

بیانیه کارگروه محیط زیست حاما به مناسبت اول خرداد روز جهانی تنوع زیستی

علی برقراری از اعضا ارشد حزب اراده ملت ایران مشاور اقتصادی فرماندار نظرآباد شد

کتاب "صداهائی برای برابری" مجوز انتشار گرفت

انتخاب اعضای هیأت رئیسه جبهه اصلاحات استان سمنان

آغاز کار مدرسه حزبی حاما با برگزاری پنج دوره آموزشی مجازی

آغاز کار مدرسه حزبی حاما با برگزاری پنج دوره آموزشی مجازی

تحلیل های سیاسی ماه

وزیر آموزش و پرورش چه می‌کند؟‌

یاد یاری که در سکوت فریاد شد

ظهرها شام بخوریم؟!

تعرفه‌های تجاری،ابزار حمایت‌گری هوشمند

“فناوری بی‌اخلاق، شمشیری است در دست کودک نابالغ”

برایتان جهنم آورده‌ایم!

بیانیه به مناسبت روز جهانی تنوع زیستی (یکم خرداد)

سفیران سلامت

آیا مدفوع زیاد سگ‌ها در باغچه می‌تواند به گیاهان آسیب برساند؟

گردشگری پایدار و لزوم مدیریت پسماند و آموزش به گردشگران برای حفاظت از محیط زیست درایام نوروز1404 در شهر شیراز

چرا این مجموعه را ترجمه کردم؟

نگاهی انتقادی به کتاب «پیش‌نیازهای سوسیالیسم و وظایف سوسیال‌دموکراسی»

معرفی کتاب تجربیات مدرسه سادبری‌ولی به روایت دست اندرکاران یکی از قدیمی‌ترین مدارس دمکراتیک دنیا

سازمان‌های مردم‌نهاد از توسعه انسانی تا مشارکت مدنی

رونمایی کتاب « آدم کسی نبودن »

آتش و قلم

قرار عروسی سوم خرداد است

جهان در هفته ای که گذشت(93)

پیام تسلیت احمد حکیمی پور ریاست شورای مرکزی حزب اراده ملت ایران برای درگذشت علی بیکس

بیانیه دفتر سیاسی حزب اراده ملت ایران (حاما) به مناسبت روز معلم

تبریک دفتر سیاسی حزب اراده ملت ایران به مناسبت روز جهانی پرستار (22 اردیبهشت)

کار انتشارات حزب اراده ملت ایران در نمایشگاه کتاب پایان یافت

کاربست فلسفه در اخلاق حرفه‌ای

نگاهی به نمایشگاه کتاب

کتاب‌ها دریچه‌ای به گشودگی جهان هستند

آموزش حزبی؛ درس‌گفتارهای تشکیلاتی

مبانی مردم‌سالاری اجتماعی (سوسیال دموکراسی)