تهیه شده در دفتر سیاسی حزب اراده ملت ایران
بزرگنمایی:
در اردیبهشت ماه سال جدید شمسی، علاوه بر ادامه مذاکرات بین ایران و آمریکا، چندین حادثه دیگر نیز رخ داد که اهمیت داشتند که مورد تحلیل قرار گیرند. در این مورد تحلیل حزب در مورد فستیوال کوچه در بوشهر را به وقت دیگری میسپاریم. تحلیل در مورد انفجار مهیب بندرعباس را نیز تا روشن شدن ابعاد حادثه نگاه میداریم. ما در این ماه بحث و تحلیل خویش را در موضوعات زیر، خدمت شما ارائه میکنیم:
۱. نگاهی به وضعیت بازارهای داخلی در بحبوحه دور سوم مذاکرات ایران و آمریکا
۲. نشست سوم ایران و آمریکا در مسقط؛ تنظیم قواعد بازی در سایه بیاعتمادی
۳. آخرین سناریوی مذاکرات اخیر ایران - آمریکا
۴. حادثه در کشمیر؛ پیشدرآمدی برای تنش جدید بین هند و پاکستان
۵. تحلیلی بر تأثیر سفر رئیسجمهور آمریکا بر روند مذاکرات تهران-واشینگتن
نگاهی به وضعیت بازارهای داخلی در بحبوحه دور سوم مذاکرات ایران و آمریکا
در عالم اقتصاد، بازارها در هم تنیده و وابسته به هم هستند و هر تحرکی در یکی از بازارها بر نوسان در سایر بازارها تاثیر می گذارد. در همین ابتدای هفته و تحت تاثیر خوشبینی نسبی به مذاکرات ایران و آمریکا، مهمترین بازار مالی یعنی بورس اوراق بهادار با نماد سبز به کار خود پایان داد و شاخص کل بورس کماکان فراتر از مرز 3 میلیون واحدی قرار گرفت. البته در نقشه بازدهی سهام مختلف، فعالیتهای حمل و نقل، انبارداری و ارتباطات، گروه فرآوردههای نفتی و پتروشیمی، گروه فلزات اساسی، محصولات غذایی و شرکتهای چندرشتهای صنعتی غالبا سبزپوش بودند اما بیشتر فعالیتهای بانکی روند کاهشی را در بازدهی ثبت کردند. این روندها، غیرطبیعی نیست زیرا با انتظار روندهای صعودی در بورس، سپرده های بانکی از بانک ها و موسسات اعتباری، خارج و روانه بورس میشوند.
اما یک نکته نگرانکننده، برای فردای بورس است. انفجاری که شنبه در بندر شهید رجایی رخ داد، عاملی با اثرگذاری منفی بر بورس است چرا که نگرانیهای امنیتی را به دنبال دارد و تا بررسی دقیق و اعلام علت تامه انفجار و رفع شایعات در خصوص منشا و شدت آن، بورس احتمالا ریزش داشته باشد.
در بازار ارز هم روند کاهشی نرخ ارز ادامه دارد و دلار در کانال تقریبا 81 هزار تومان و یورو در کانال حدود 92 هزار تومان قرار دارد. کاهش بیشتر نرخ های ارز بستگی به سه عامل کلیدی دارد:
1) برآیند مثبت از مذاکرات دو جانبه پیش گفته؛
2) تمایل و توان بانک مرکزی به عرضه ارزهای قوی متناسب با تقاضا؛
3) همسازی صادرکنندگان کالاها و خدمات به انتقال ارز و تزریق به بازار ارز
البته نباید فراموش کرد که واردکنندگان و تولیدکنندگانی که در بازه دو ماهه اسفند و فروردین اقدام به ثبت سفارش کالا و یا تهیه نهادههای عمده با نرخ های رایج و متورم ارز کرده اند، قیمت تمام شده کالاهای خود را به سرعت تقلیل دهند. گفتنی است گروههای کالایی مختلف، افزایشهای نامتناسبی را تجربه کرده اند که از آن جمله میتوان به لبنیات، روغنهای نباتی، حبوبات، انواع گوشت، برنج، شکر و حتی میوهجات اشاره کرد. استثای مهم در این خصوص کاهش قیمت تخممرغ است! همچنین افزایش قیمت برخی کالاهای معدنی و صنعتی از جمله سیمان، ریشه در کاهش تولید به دلیل خاموشیهای برق صنعتی است.
در بازار طلا و سکه هم نوسانات فعلا نزولی است علیرغم اینکه نرخ اونس طلا به دلیل جنگ تعرفهای آمریکا علیه شرکای تجاری رو به فزونی بود. با این حال، در تازهترین تحولات جهانی که آقای ترامپ صحبت از مذاکره تعرفهها با چندین کشور کرده، امروز طلای جهانی، تغییرات زیگزاگی با گرایش به پایین داشت.
نشست سوم ایران و آمریکا در مسقط؛ تنظیم قواعد بازی در سایه بیاعتمادی
با برگزاری سومین دور مذاکرات میان نمایندگان ایران و آمریکا در مسقط، گفتوگوهای دیپلماتیک میان دو کشور وارد مرحلهای حساس، اما همچنان مبهم شده است. این نشست که در ادامه دیدارهای پیشین در مسقط و رم برگزار شد، نشانهای از تمایل دو طرف به حفظ کانال ارتباطی در فضایی غیررسمی و به دور از هیاهوی رسانهای است. با این حال، تحلیلگران معتقدند آنچه در حال وقوع است، بیش از آنکه مقدمهای برای توافق نهایی باشد، نوعی تنظیم قواعد بازی در زمینی دیپلماتیک و بسیار لغزنده است.
فضای پساترامپ؛ بازگشت چالشها
با روی کار آمدن مجدد دونالد ترامپ، سیاست خارجی آمریکا بار دیگر به سوی احیای گفتمان فشار حداکثری سوق یافته است؛ رویکردی که در دوره نخست ریاستجمهوری وی، منجر به خروج یکجانبه آمریکا از برجام و تشدید تحریمهای اقتصادی علیه ایران شد. اکنون نیز نشانههایی از همان الگوی رفتاری در دولت جدید ترامپ دیده میشود؛ از جمله تأکید بر محدودسازی فعالیتهای هستهای ایران، مهار نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی و بهرهگیری از ابزار تحریم بهعنوان اهرم فشار. در مقابل، ایران با احتیاط و در عین حال با پیگیری، تلاش میکند تا از این فرصت برای گشودن روزنههای تنفسی در نظام بینالملل بهره ببرد. مقامات ایرانی به خوبی میدانند که شرایط اقتصادی، اجتماعی و منطقهای کشور، نیازمند نوعی تعامل دیپلماتیک است؛ ولو حداقلی و کنترلشده.
نقش عمان؛ میانجی مؤثر و آرام
برگزاری دو نشست از سه گفتوگوی اخیر در مسقط، بار دیگر نقش کلیدی عمان را بهعنوان بازیگری میانجی و مورد اعتماد هر دو طرف برجسته کرده است. سابقه مثبت عمان در میزبانی گفتوگوهای محرمانه، از جمله مذاکرات منتهی به برجام، باعث شده تا بار دیگر این کشور به عنوان زمینی بیطرف و امن برای تعاملات حساس انتخاب شود. عمان در این میان میکوشد با کاهش تنش و تسهیل گفتوگو، مسیر دیپلماتیک را زنده نگه دارد.
موضوعات مورد بحث؛ از اعتمادسازی تا تعیین خطوط قرمز
اگرچه جزئیات مذاکرات رسمی اعلام نشده است، اما بر اساس منابع نزدیک به گفتوگوها، محورهای احتمالی جلسه سوم عبارتند از:
• تبادل زندانیان و پیگیری پروندههای انسانی؛ حوزهای که امکان توافق در آن بیش از سایر موضوعات وجود دارد؛
• گفتوگو درباره آزادسازی منابع مالی بلوکهشده ایران در کشورهای ثالث؛
• ارزیابی امکان شکلگیری چارچوب مذاکراتی برای رسیدگی به مسائل پیچیدهتر، از جمله فعالیتهای هستهای و برنامههای موشکی؛
• تأکید بر تعیین خطوط قرمز و اولویتهای طرفین، بدون ورود به فاز اجرایی.
چشمانداز پیشرو؛ راهی باریک میان دیپلماسی و بنبست
نشست سوم در مسقط را نمیتوان نقطه عطفی در روابط ایران و آمریکا دانست، اما بیتردید گامی مهم در حفظ ارتباط و جلوگیری از قطع کامل دیپلماسی است. تجربه نشان داده است که در فقدان گفتوگو، سوءتفاهمها و محاسبات نادرست میتوانند مسیر را بهسوی بحران سوق دهند. در فضای سیاسی پساترامپ، هیچیک از طرفین خواهان امتیازدهی فوری نیستند؛ اما عقلانیت حاکم بر بخشی از بدنه تصمیمگیری در هر دو کشور، ممکن است بتواند مسیر گفتوگو را، هرچند آهسته، محافظهکارانه و بیسر و صدا، زنده نگه دارد. مسقط، همچون گذشته، صحنهای است برای گفتوگوهای سخت اما ضروری؛ جایی برای کاستن از شتاب تقابل و ساختن فرصتی برای بازاندیشی در راهبردها. شاید این نشست، نه نقطه پایان، بلکه آغاز فصل جدیدی از چالش دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن باشد.
آخرین سناریوی مذاکرات اخیر ایران - آمریکا
برخلاف رجزهای سیاسی که در چند ماهه اخیر بین ایران و آمریکا از ابرام برعدم مذاکره تا اعزام تسلیحات راهبردی به منطقه صورت پذیرفت؛ امروز ششم اردیبهشت 1404 این دو کشور در مسقط برای سومین بار در حال مذاکره هستند. مذاکرهای که یک طرف، آن را غیرمستقیم و طرف دیگر همان را مستقیم مینامد!
فارغ از این لفاظیها، تحلیلگران بینالمللی و داخلی سناریوهای مختلفی را برای آینده و سرانجام این دور از مذاکرات پیشبینی میکنند. اما با توجه به پیشینه تاریخی (به ویژه کنش و واکنشهای دوره اول ترامپ)، واقعیت میدان و دادههایی که نگارنده دریافت میکند، بهنظر محتملترین سناریو، برنامهای 3 مرحلهای، بدین شرح خواهد بود.
مرحله 1) دورهای 1 تا 3 ماهه: مذاکره تحت تنشهای لفظی به ویژه در مسائل فنی، هسته ای - اقتصادی
ترامپ در حال حاضر همچنان بر سیاست فشار حداکثری دور اول ریاست جمهوری خود در قبال ایران تأکید دارد و ایران هم با موضعگیریهای تند نشان داده تحت فشار مذاکره نمیکند. لذا تا رسیدن به زبان مشترک و نقطه تعادل، مدت زمانی طول خواهد کشید. در این مرحله نقش اسراییل در اثرگذاری به سمت و سوی مذاکرات و توافق حائز اهمیت است.
مرحله 2) دورهای 3 تا 6 ماهه: کاهش تنش و حرکت به سمت توافق
با گذشت زمان، دو طرف علاوه بر باور، اذعان خواهند کرد که رویارویی مستقیم به نفع هیچکدام نیست. ایران بهدنبال کاهش فشار اقتصادی است و آمریکا هم نمیخواهد به یک جنگ دیگر در خاورمیانه کشیده شود. ترامپ به یک دستاورد بزرگ در سیاست خارجی نیاز دارد، به ویژه اگر بخواهد حزب جمهوریخواه را برای انتخابات کنگره آمریکا در 2026 تقویت کند. در این مرحله، کشورهای واسطهای مانند عمان، قطر، فرانسه یا حتی روسیه و چین نقش فعالی ایفا خواهند کرد.
مرحله 3) دوره ای 6 تا 12 ماهه: توافق جدید بر پایه برجام
آمریکا و ایران هر دو تمایل دارند که بحران هستهای را مدیریت کنند، اما هرکدام به شکلی که برد تلقی شود. توافق جدید احتمالاً نسخهای اصلاحشده از برجام خواهد بود، با امتیازات بیشتری برای آمریکا در مفاد آن همچون بندهای غروب و سازوکار ماشه و تضمین قویتر برای ایران در خصوص پایندی آمریکا به تعهدات مندرج در آن و عدم امکان خروج یکطرفه.
حادثه در کشمیر؛ پیشدرآمدی برای تنش جدید بین هند و پاکستان
تنشهای بین هند و پاکستان در مورد کشمیر به ریشههای تاریخی و مذهبی برمیگردد. پس از تقسیم هندوستان در سال 1947 به دو کشور هند و پاکستان، منطقه کشمیر که دارای اکثریت مسلمان بود، به موضوعی مهم تبدیل شد. این منطقه تحت حاکمیت حاکم هندو قرار داشت، که تصمیم به پیوستن به هند گرفت، در حالی که پاکستان خواستار الحاق کشمیر به خود بود.
این اختلاف منجر به چندین جنگ و درگیری در دهههای گذشته شده است. در سال 1972، توافقنامه “شیملا” که به پایان جنگ سوم هند و پاکستان انجامید، مرزهای فعلی کشمیر را تعیین کرد، اما مسئله این منطقه حل نشد. هند کشمیر را بخشی از خود میداند، در حالی که پاکستان آن را به عنوان منطقهای مورد مناقشه و متعلق به مسلمانان میداند.
در سال 2019، هند تصمیم به لغو وضعیت ویژه کشمیر و عادیسازی شرایط آن گرفت و این موضوع تنشها را تشدید کرد. این اقدام باعث اعتراضات شدید در کشمیر و واکنش منفی از سوی پاکستان شد. بنابراین، کشمیر همچنان یکی از مناطق بحرانی و مناقشهانگیز در روابط بین هند و پاکستان است.
در 22 آوریل 2025 (2 اردیبهشت 1404)، در منطقه گردشگری «پاهالگام» در کشمیر تحت کنترل هند، سه مرد مسلح به سوی گروهی از گردشگران که در حال اسبسواری بودند، تیراندازی کردند. در این حمله، تاکنون 32 نفر کشته شدند که بیشتر آنها گردشگر بودند. گروه «جبهه مقاومت کشمیر»، شاخهای از گروه «لشکر طیبه»، مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت و اعلام کرد که این اقدام در اعتراض به تغییرات جمعیتی ناشی از اسکان افراد غیربومی پس از لغو وضعیت ویژه کشمیر در سال 2019 صورت گرفته است.
در پی این حمله، هند تدابیر امنیتی را در سراسر کشمیر تحت کنترل خود تشدید کرد. دهها هزار نیروی پلیس و سرباز در منطقه مستقر شدند و ایستهای بازرسی جدیدی ایجاد کردند. نیروهای امنیتی خودروها را بازرسی کردند، با بالگرد به جستوجوی مناطق جنگلی پرداخته و در برخی نقاط نیز شبهنظامیان سابق را برای بازجویی به ایستگاههای پلیس فراخواندند. همچنین، هند در واکنش به این حمله، معاهده تقسیم آبهای رود سند را به حالت تعلیق درآورد و به شهروندان پاکستانی 48 ساعت فرصت داد تا خاک هند را ترک کنند. در مقابل، پاکستان هرگونه تغییر در جریان آب رودخانهها را اقدامی جنگی دانسته است.
در همین حال، سازمان ملل متحد از دو کشور خواست تا نهایت خویشتنداری را بهخرج دهند و از تشدید بحران در منطقه جلوگیری کنند. دبیرکل سازمان ملل، آنتونیو گوترش، با ابراز نگرانی از وضعیت متشنج میان هند و پاکستان، تأکید کرد که تشدید تنش میان دو کشور که هر دو دارای سلاحهای هستهای هستند، میتواند پیامدهای فاجعهباری برای منطقه و جهان بههمراه داشته باشد. این حادثه، که یکی از مرگبارترین حملات در دو دهه اخیر در کشمیر به شمار میرود، نگرانیهای جدی در مورد افزایش تنشها میان هند و پاکستان و احتمال تشدید بحران در منطقه را بهوجود آورده است.
در مورد مسئله کشمیر باید گفت که بهبود وضعیت اقتصادی و سیاسی هند در سالهای اخیر، گسترش روابط هندوستان با کشورهای عربی و آمریکا، معضلات داخلی و اقتصادی پاکستان و از همه مهمتر طولانی شدن مناقشه و خسته شدن مردم محلی باعث شدند که این مناقشه کشمیر اهمیت خود را از دست بدهد. لغو وضعیت ویژه در این منطقه نیز باعث عادیتر شدن شرایط گردید و بدنبال آن رونق اقتصاد محلی و گردشگری و طبعا مهاجرت به این منطقه را موجب شد. این شرایط گروههای تندرو محلی را بشدت نگران کرده است و موجودیت چند دهساله آنها را به خطر انداخته است. از اینرو آنها فعالیتهای هراسافکنانه خویش در منطقه را شدیدا تشدید کردهاند. دولت پاکستان نیز علیرغم اعلام رسمی عدم پشتیبانی و حمایت از این گروهها، در عمل مامنی برای این گروهها بوده است.
تا اینجای کار به نظر این گروهها موفق بودهاند و توانستهاند سطح مناقشه را مجددا بالا ببرند و اقتصاد محلی مبتنی بر توریسم را تضعیف نمایند. این امیدواری وجود دارد که دو کشور بتوانند مجددا سطح مناقشه را کاهش دهند و بتدریج شرایط به حالت عادی برگردد. گرچه این گروههای تندرو کماکان برای ایجاد تنش در منطقه تلاش خواهند کرد.
سفر ترامپ به ریاض و نقش بنسلمان در مهندسی مناسبات نوین منطقهای؛ تحلیلی بر تأثیر سفر رئیسجمهور آمریکا بر روند مذاکرات تهران-واشینگتن
سفر دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، به عربستان سعودی در اردیبهشت 1404، آن هم تنها چند روز پس از دور چهارم مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا، بههیچوجه یک سفر صرفاً نمادین یا تبلیغاتی نبود. این سفر در بستر تحولات نوین منطقهای و بازآرایی قدرتها، پیامی روشن درباره تلاش آمریکا برای بازتعریف روابطش با بازیگران کلیدی خاورمیانه به همراه داشت.
نقش محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، در این میان برجستهتر از همیشه است. او در سالهای اخیر در چارچوب پروژه چشمانداز 2030 عربستان که با هدف کاهش وابستگی به نفت و تقویت جایگاه منطقهای این کشور طراحی شده است، سعی کرده تصویر جدیدی از عربستان بهعنوان یک بازیگر مقتدر و متعادل در معادلات جهانی ترسیم کند. اکنون نیز میکوشد از موقعیت استراتژیک کشورش برای ایفای نقشی واسط میان تهران و واشینگتن بهره ببرد. سفر ترامپ به ریاض، علاوه بر اهداف رسمی، میتواند بخشی از این سناریوی بزرگتر بنسلمان برای تبدیل شدن به معمار امنیت منطقهای باشد.
اگرچه ترامپ در خاطره تاریخی ایرانیان یادآور خروج یکجانبه از برجام و اعمال فشار حداکثری است، اما فضای کنونی خاورمیانه با گذشته تفاوتهایی اساسی دارد. در حال حاضر، آمریکا بیش از همیشه نیازمند بازسازی ائتلافهای منطقهایاش است و عربستان نیز تلاش میکند خود را بهعنوان شریکی قابلاتکا به واشینگتن بازتعریف کند؛ در عین حال که خطوط تماس با تهران را باز نگه میدارد.
در این میان، دولت ایران نیز با اتخاذ رویکردی مبتنی بر واقعگرایی سیاسی، تلاش دارد فضایی برای کاهش تنشها و ایجاد فرصتهای جدید دیپلماتیک فراهم کند؛ بدون آنکه اصل استقلال تصمیمگیری و منافع ملیاش را قربانی کند. نگاه دولت بر این استوار است که استفاده هوشمندانه از میانجیگری بازیگران منطقهای مانند عربستان، نه به معنای وابستگی، بلکه ابزاری برای فعالسازی دیپلماسی چندسطحی و حفظ ثبات داخلی است.
از سوی دیگر، بنسلمان در تلاش برای اثبات نقش تعیینکننده عربستان در شکلدهی به آینده خاورمیانه، میخواهد گفتوگو میان تهران و واشینگتن را نهتنها تسهیل، بلکه مدیریت کند. او بهخوبی آگاه است که حل بخشی از بحرانهای منطقهای، بدون مشارکت ایران ممکن نیست، و بنابراین تلاش دارد با کنترل نسبی تنشها، موقعیت راهبردی کشورش را ارتقا دهد.
بهطور کلی، سفر ترامپ به ریاض و نقشآفرینی فعال بنسلمان را میتوان تلاشی همزمان برای بازسازی اتحادهای سنتی و نیز خلق مسیرهایی تازه در مسیر دیپلماسی منطقهای تلقی کرد. اگرچه شاید اینگونه به نظر آید که هنوز مسیر دشواری برای دستیابی به توافق پایدار میان ایران و آمریکا باقیست، اما تحرکات اخیر نشان میدهد که خاورمیانه بهتدریج وارد مرحلهای از واقعگرایی جدید شده است؛ مرحلهای که در آن، بازیگران منطقهای دیگر صرفاً تابع قدرتهای جهانی نیستند، بلکه خود نیز نقشی تعیینکننده در طراحی مناسبات دارند.
حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی