علی حقیقتشناس، فعال سیاسی در گفتوگو با نشریه اراده ملت عنوان کرد:
بزرگنمایی:
علی حقیقتشناس، بسیجی خاضع دهه اول انقلاب است که امروز بهعنوان فعال سیاسی و منتقدی صریحاللهجه شناخته میشود. حقیقتشناس، گیلانی و متولد سال ۱۳۴۱ است. دکترای جغرافیای سیاسی دارد و بیشترین دوران خدمت فرهنگی خود را در دانشگاه امام حسین گذرانده است. اراده ملت در این شماره به گفتوگو با او نشسته که در ادامه میخوانید:
گفتگو از فائزه صمدی صدر
در کشور ما واژه حزب و احزاب بیشتر در ایام انتخابات شنیده میشود. آیا به همین مقدار میتوانیم ادعا کنیم ایران از وجود احزاب و از فعالیتهای حزبی بهرهمند است؟
ابتدا نظر خودم را میگویم. من موافق شکل گرفتن احزاب و موافق فعالیت سیاسی در قالب حزب هستم، ولی به شرطی که باورمندی به حزب در کشور وجود داشته باشد! وجود احزاب رمز موفقیت هر حکمرانی مطلوبی است. اما در شرایط فعلی کشور و با این رویکرد سیاسی نظام و با نوع نگاه حاکمیت به فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و این نکته که هر فعلی را قبضه حکومت کردهایم، یقیناً کشور را از بستر تشکیل و فعالیت احزاب محروم کردهایم. بر اساس اطلاعات تاریخی من و بر اساس مشاهداتی که از ساختار سیاسی ایران دارم میتوانم با قاطعیت بگویم که احزاب هیچگاه بهصورت طبیعی در این کشور موفق نبودند و تنها احزابی که وابسته به حکومتها بودند، توفیقاتی داشتند و منزوی نشدند. قبل و بعد از انقلاب ندارد و عموماً وضعیت حزب در ایران به همین صورت بود.
شاهد ناکامی تحزب در ایران هستیم. آیا میتوان از حاکمیت بهعنوان مانعی در برابر شکلگیری نظام حزبی نام برد؟
ببینید تنها پشتوانه حزب در کشور قانون اساسی است. بهوضوح پیداست که اعتقاد به جمهوریت در نظام و حاکمیت کمرنگتر است. در زمان نگارش قانون اساسی تابع آن دوره خاص و جو موجود بودند و متن قانون اساسی را با وام گرفتن از قانون مترقی فرانسه نگاشتند. اما در ادامه نتوانستیم روح مدنیت را در حکمرانی جاری کنیم. متأسفانه گروههایی با تفسیرهای خاص خود از قانون، منفعتطلبانه عمل کردند و وقتی متوجه شدند میتوانند با همین شیوه در فضای موجود نتیجه بگیرند، ادامه دادند و امروز آن تفکر قدرتمندانه در حاکمیت حضور دارد. همان تفکر مانع از شکل گرفتن احزاب است. نگاهی که فقط خودش را و امروز خودش را میبیند و آینده ایران اهمیتی ندارد. گویی حتی آینده فرزندان خود را در ایران فردا ترسیم نکرده است. این نوع نگاه منفعتطلبانه باروح حزب و جامعه مدنی در تضاد است.
آیا میتوان احزاب را مقصر دانست؟ چرا در وضعیتی که کشور به مردان سیاست نیاز دارد، احزاب ضعیف و منفعل عمل میکنند؟
ماهیت مدنی حزب با بلهقربانگویی و ساختاری که چشم و گوش همه مطیع اوامر یک نفر باشد، سازگار نیست. یکی از علتهایی که احزاب و حرکت حزبی را در ایران منزوی میکند نوع نگاه حاکمیت به فضای سیاسی کشور است. آیا ما مدیرانی آزاده و آگاه میخواهیم یا نظرمان بیشتر بر داشتن روحیه اطاعت و فرمانبرداری است؟! افرادی که در حزب تربیت میشوند عموماً شخصیتهایی فرهیخته و شایسته دارند و از چنین افرادی نمیتوان انتظار بلهقربانگویی محض داشت. شخصیت حزبی منتقد وضع موجود است. دقت کنید که هر زمانی در کشور حزبی بهصورت درست فعالیت کرده بهسرعت منزوی شده یا از هم پاشیده است. اگر آماری از فرهیختگان ایرانی که مهاجرت کرده و در کشور مقصد خدمات علمی ارائه میدهند داشته باشیم میتوانیم تعداد زیادی از ظرفیتهای سیاسی و مدنی کشور را در میان آنها شناسایی کنیم که فعالیت آزاد احزاب در داخل میتوانست این ظرفیتهای گرانقدر را در درون کشور حفظ کند.
تجربه شما در رابطه با حزب و فعالیت حزبی چگونه بود؟
من تا زمانی که در سپاه در حال خدمت بودم برای ورود به احزاب منع قانونی داشتم. اما همان زمان هم که معاون دانشجویی دانشگاه امام حسین (ع) بودم. در سال 1376 در بحران مقابله با جناح فکری چپ، علاوه بر اینکه داخل سیستم سپاه بودم، به سید محمد خاتمی رأی دادم. من در آن زمان شخصیت سید را در قالب رئیسجمهور ایران، شخصیتی قابل دفاع دیدم و ایدهها و طرحهای دولت اصلاحات برای من قابلقبول بود.
اگر بخواهید با مخاطب جوان این گفتوگو که تجربه و درکی از تحزب ندارد از ساختار حزب و مزایای آن بگویید، چه توضیحی خواهید داشت؟
حزب مدرسه سیاست و آکادمی اداره کشور است. حزب افراد جامعه را با نگاه سیاسی تربیت میکند. البته احزاب همبسته عمل میکنند اما این وضعیت در مقابل تلاش همهجانبه احزاب برای تحقق منافع ملی، استبدادی ناچیز است. یک سیاستمدار سالم و باسواد و آموزشدیده در بستر حزب هرگز برخلاف منافع ملی خود عمل نمیکند. چنین افرادی تا پای جان برای وطن خودکار میکنند. احزاب ساختار و منشور و مرامنامه دارند در درون احزاب افراد بر اساس منافع خود و خواستههای سیاسی شخصی عمل نمیکنند. حزب یک سیاستمدار را به ارجح شمردن خواسته جمع در مقابل خواستههای فردی عادت میدهد. سیاستمدار شایسته در محیط حزب روحیه جمعی و مدارای سیاسی را میآموزد. امانوئل مکرون نمونهای از سیاستمدار وطنپرست است که در حزب تربیت شده است. البته کشور ما و کشورهایی مثل ما را نمیتوان با فرانسه و کشورهای اروپایی و حتی با کشورهای توسعهیافته آسیا مثل ژاپن و کره جنوبی و حتی امارات مقایسه کرد. این نکته که فردی تربیت شده در حزب از درونحزبی شناسنامهدار بیاید و اداره کشور را بر عهده بگیرد، صدبار بهتر از این است که کشور به شکل دستوری و از رأس اداره شود.
پیشنهاد شما برای رسیدن به یک نظام حزبی در کشور چیست؟
تنها راهحل برنامهریزی بلندمدت است احزاب باید برای ده تا بیست سال آینده برنامهریزی کنند. احزاب تا امید مردم را احیا نکنند از آنها استقبال نخواهد شد. هنوز در کشور ما در دو رکن مردم و حکومت باورمندی به حزب و رفتار حزبی شکل نگرفته است. امروز مردم نیز از ایده تولد احزاب استقبال نخواهند کرد چون حافظه مردم از احزاب در عرصه سیاست و حکمرانی نقش خوبی تصویر نکرده است. حکومت هم تنها احزابی را که تأییدکننده خود باشد میپذیرد.
حزب ابتدا نیازمند بستر اجتماعی است. در چند دهه گذشته هیچ حزبی نتوانسته در ایران پا بگیرد. احزاب تشکیل شدند تا قدرت بگیرند ولی نتوانستند. اعتدالیون موفق نشدند. اصلاحطلبان علاوه بر تلاش و مقبولیت اجتماعی موفق نشدند. اصولگراها به قدرت هم رسیدند اما در حرکت حزبی موفق نبودند. موضوع مهم قدرتطلبی و منفعت محوری و باندبازی احزاب موجود را درگیر خودکرده تا جایی که میتوان گفت حزب مجمع قدرتطلبان است و تنها نیت آنها از قرار گرفتن پشت حزب این است که به قدرت برسند و از رسیدن به قدرت نیز منفعت و ثروت را دنبال میکنند. حزبی که نتیجهاش قدرت و ثروت صرف باشد حزب نیست بلکه حقهبازی است. در این ساختار تنها منافع کسانی که دور هم جمع شده و حزبی را تشکیل دادهاند تأمین میشود نه ملت. تا حزبی استخواندار و درست در ایران شکل نگیرد این کشور رنگ آسایش را نخواهد دید.
حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی
نظرات شما